افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

یه دل میگه برم ،برم .یه دل میگه نرم

تردید دارم

یه دل میگه برم دوباره سرکار

یه دل میگه نرو

یه سرش پول هست که شدید بهش احتیاج دارم

یه سرش خودم و درمان خودم و فندق هست

جلسات مشاوره م داره پیش میره

و همین طور مال فندق

پولش رو دیگه دارم به سختی و با فروش طلاها

و زدن از مخارج روزانه تامین میکنم

اگر نرم سرکار بهتر وقت دارم ،تمارین رو انجام بدم و کار کنم ولی خوب از نظر مالی در مضیقه هستم و فندق هم خیلی احتیاج داره که من باشم کنارش .

از اون ور هم سر کار رفتن یه خورده از مسائل مالی رو حل میکنه ولی خوب مطمئنا از نظر روانی فشار بدی میاره به هر دوتامون

فعلا که نمیرم سر کار و میخوام تا جایی که میشه با صرفه جویی هزینه های درمانی مون رو پوشش بدم ولی واقعا سخته

از میوه نخریدن تا هر چیزی که فکر کنید بشه نخرید و زندگی کرد.

امیدوارم این جلسات به یه نتیجه ای برسه.

یعنی واقعا امید دارم به پایان خوش این ماجرا.

ولی خوب فعلا تو روزای سختش هستیم.

اوضاع پیچ در پیچ

خوب تازه به فکر این افتاده بودم که مسکن خوردن به جای درد کشیدن خیلی خوبه که مادر فهمید و 

ادامه مطلب ...