افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

از دست رفته ها

دیروز مرخصی رفته بودم و دوان دوان دنبال کارهای اداری و درمانی و اینها  
 داشتم خیابان ها را بالا پایین میکردم ،همینطوری از کنار یه پارکی رد شدم که کلی پدر سر سفید نشسته بودند و به افق خیره شده بودن 
ادامه مطلب ...

بچه یا کار

اوضاع کار و زندگی در این جای دور دور که خیلی به هم میپیچد (که زیاد هم پیش می اید)میگویم کجا گیر کردم من که حاضر بودم تا این شهر دور بیایم برنامه ریزی اش را هم کرده بودم سختی هایش را هم گفته بودم  چی شد که اوضاع این همه به هم پیچید ؟ 

ادامه مطلب ...

شکوفایی روزهای بیکاری

احساس میکنم طی این یکی دو سالی که بیکار بوده ام  ادامه مطلب ...