افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

افق بهبود بالا و پایین

خوب عرضم به حضورتون که حال همه ی ما خوب است ولی تو باور مکن
 ولی خوب چون نمیتونم به تفصیل بنوییم ا  همون مختصرش هم میگذرم

این یه جورایی یه همزمان برام به نقطه ضعف و یه نقطه قوته

این که باید حتما همه ی جوانب یه موضوع حتی اگا خیلی ساده باشه رو تحلیل کنم از این دیدگاه و اون دیدگاه نگاهش کنم و غیره و غیره که بعضی وقتا در واقع بیشتر وقتا باعث میشه کلا قیدشو بزنم.یا تا وسط میشه اینقدر حرف و حاشیا میاد توی دست و پام که کلا اصل مطلب ی که مدنظر خودم بوده هم به حاشیه میره خودم هم شک میکنم به چیزی که میخواستم بگم.این موضوع خیلی برای خودم عجیب بود تا اینکه اون تست شخصیت mbta رو دادم و سعی کردم طوری بهش جهت بدم که به پیشرفت کاری یا شخصیتیم کمک کنه.

حالا از این بگذریم

زبان دارم میخونم با جعبه ی لایتنر .خیلی خوب بوده تا الان.از سیستم گوشی و اینا رفتم به سمت همون کاغدی،کتابای کاغذی و نوشتن به جای تایپ کردن .یه خورده سخت شده کارم از نظر جابه جایی جعبه و این که همه جا و هر زمان که میخوام در دسترس نیست ولی خوب از جنبه هایی هم خوبه.چون خودم رو مقید میکنم که سر ساعت مشخص برم سراغش.کار دیگه ای که تازگی ها کردم اینه که کلمه ها رو یه بار با از طرف انگلیسی مرور  میکنم یه با از طرف فارسی از خودم میپرسم و دیکته شون رو مینویسم.اگه هر دوتاش رو بلد بودم کاغذ کلمه رو میفرستم جعبه ی بعد اگر نه بر میگردونم خونه ی اول.روزی سه تا کلمه هم بیشتر نمیخونم.هم حجم کار مرور کمت  میشه هم لرای خودم ترسناک نیست و هی دنبال یه وقت عظیم برای شروعش نمیگردم.

اینا از نکات و تکنیکهای  اون کتاب عادتهای اتمی هست .

برای کتاب کار عمیق و مینیمالیسم دیجیتتل برنامه هام به اون خوبی ای که میخواستمیش نرفته.ولی خوب بدک نیست.گفته بود یه فعالیت دستی برای خودتون جفت و جور کنید.مثلا تجربه ی موفق یکی رو نوشت که جوشکاری یاد گرفته بود.منم رفتم سراغ بافتنی و تصمیم گرفتم با ذوق بیشتری برم سراغ آشپزی ی یا باغبانی البته کارایی که معرفی شده بود یه طیف گسترده ای رو در برمیگرفت ولی اینایی که من برنامه براش ریختم توش نبود ولی به نظر خودم همون هدف رو دنباد میکنه.یه کاری که با دست انجوم مبشه و یه نمود فیزیکی قابل لمس داره.قابلیت غرق شدن در کار رو حداقل برای من داره.و نتیجه ش یکی از نیازهای اولیه انسانهای اولیه رو هم برآورده میکنه. چیزایی که تو‌کتاب توصیه کرده بود به درد مادر شاغلی مثل من نمیخوره.مثلا گفته بود جوشکاری .یا تعمیرات. در واقع بگم ادر شاغلی که میخواد تک تک لحظات در منزل رو یه طورایی با بچه ش بگذرونه.این کارای آشپزی یا بافتنی چیزای کوچیک برای عروسکاش یه مشارکت خوب داشته تا حالا برامون.

اینم از این .خیلی حرف زدم

شب یلداتون مبارک و روزاتون پر از خوشی

نظرات 1 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 1 دی 1401 ساعت 21:05 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

ببین یه تجربه شخصی یادگیری با کاِغذ خیلی بهتره. بخصوص برای دیکته کلمه ها.
موفق باشی دوستم.

البته
یه مدتی فکر میکردم من خنگم که یاد نمیگیرم.بعد کشف کردم که سبک یادگیریم این مدلی هست.
ممنون دوستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد