عدم ارتقا

اون جریان جا به جایی و اینا بود که گفتم پس از مدتها کار در بخش اعصاب خورد کن
 در قسمت بی مزه،یه پیشنهادهایی بود که برم یه جای رویایی و شیک و پیک

حالا مثل اینکه تقریبا کنسله

و من خوشحالم تا حدود زیادی

چون راحتتر میتونم به نرفتن سر کار  و قید این کار رو به کلی زدن ،فکر کنم

مهندسی که نتونه کار پاره وقت برای رشته ش جور کنه خر است.

من نمیخوام خر باشم

ولی مساله اینه که هم خدا رو میخوام هم خرما

حقوقشو میخوام ولی ماهیت کاری تمام وقتشو نمیخوام.

چی میشد من معلم میشدم؟یا تو همون باقالی فروشی قبلی میموندم یه شیفت.

هعی

ولی خوشحالما

یعنی باید ناراحت باشم قاعدتا ،ولی چون اگه سفت و سخت سر پیشنهادشون میموندن ممکن بود وسوسه بشم و سر کار بمونم ،خوشحالم که نشد

اولاش میگفتم خوب یه ماه میرم ببینم چی میشه

ولی فکنم اسیر میشدم

دیگه خوب یا بد میموندم

اگه بخوام بزنم بیرون بعد برم سر کار باید خیلی وقت بذارم و علم و دانش نداشته مو بروز کنم

نمیدونم چی میشه

تهش میرم تو باقالی ها دیگه مگه چیه :-)