افق بهبود

شما رو نمیگم خودم رو میگم .بعضی از از این ارزوهای بلند بالا و افق های دور و دراز بهبودی که برای خودم در نظر گرفتم  

واقعا انگار بهم نمیسازه

بذارین اینطوری بگم یه صفت ایده الی به نظر خودم میرسه که میخوام ایجادش کنم و بهش نمیرسم یا بهش میرسم و احساس رضایت نمیکنم ،یه جورایی یه جای کار میلنگه بعد فکر میکنی میبینی که انگار این ضفت به من نمیچسبه

بعضی وقتا اینقدر واضح نیست که واقعا داری راهو اشتباه میری

مثلا فرض کنید اسم من پرستو هست و از اوضاع و احوال زندگی و کار و بارم به طور معمول راضی هستم اما احساس میکنم کمی انطباق پذیری و انعطاف پذیری ام کم است و با بعضی چیزا انگار خیلی مشکل دارم

ولی به خودم میگم باید بتونم دیدم رو وسیعتر کنم بهتر و بهتر بشم مثلا همین دختر خاله "ایگل" میتونه تو اسمون شکار کنه یا دوست اینستاگرامی م "نمو "تو دریا نفس بکشه  یا همین اهوجون تو زمین خاکی خرامان خرامان راه میره و همه قربون صدقه ش میرن

چه توانایی های فوق العاده ای

چرا من اینا رو نداشته باشم (تازه این حالت خوبشه یه وقت فاز اولش ممکنه حسادت باشه)

بعد میره کلاس شکار

کلاس شنا

کلاس خرامان خرامان راه رفتن

و اخرش هم به جایی نمیرسه

و میشینه به افق بهبود دور و درازش خیره میشه

ادامه دارد ..

ایگل eagle یعنی عقاب

نمو nemo تو کارتون در جست و جوی نمو یه دلقک ماهی بود که از باباش دور افتاده بود

آهو هم که دیگه احتیاج به گفتن نداره