افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

بداخلاق شدم؟

در این روزگاری که کلا قطع ارتباط با آدمها کردم یکی از همکلاسیای کلاس زبانی که ٤سالی  ازش میگذره بهم پیام داده بود و احوالات پرسیده بود.همون موقع هم خیلی با هم صمیمی نبودیم و کمی برام تعجب داشت احوالپرسیش بعد از ٤ سال.کلادر دوره ی بیکاری که افسردگی گرفته بودم و دوست نداشتم با کسی صحبت کنم و توضیح و سوال که چی کار میکنی و جواب که بیکارم.این روزها که دیگه طول بطن سوم مغز فندق شده خوره ی مغزم ودیگه حالم داغون تر و اصلا دوست ندارم بگم ازدواج کردم و به تبع اون بگم باردارم.حالا با یک زبان ملایمی که خیلی سر صحبت باز نشود و به معرفت این عزیزی که یاد ما کرده برنخورد جواب های مختصری دادم گفتم بیکار میچرخم.پیام داده خوب برو سرکار !!!چی بگم به نظر شما؟!

در گیر و دار غم و غصه و گریه برای فاکتور رشد بطن سوم مغز فندق ،سر صبح از باقالی فروشی زنگ زدند بعد از این همه مدت که ما نبودیم گفتن اظهارنامه ی مالیات سال ٩٥ کجاس؟نکنه پر نکردیم ؟چی به چی شده؟کم مونده بود پشت تلفن جیغ بزنم و با گریه بشینم قصه ی مغز فندق براشون بگم.خلاصه بگرد و بیاب و اینها،پیدا شد بالاخره.و من هنوز تو فکر فندقم.

یه چیزایی هست که وقتی پیش میاد روی همه چیو میپوشونه.

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran پنج‌شنبه 17 اسفند 1396 ساعت 17:41 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بیادشما وفندق عزیز هستم
الهی بحق همین ایام شادی و خوشی و لبخند،
جایگزین غم وغصه گریه ونگرانی های مادرانه تان باشه،..
گریه ای هم باشه،..ز سر شوق وشعف و درآغوش کشیدن نی نیِ گل باشه
خدایا خودت مراقب مامان افق عزیز دلمون باش
روز زن روز مادر برشما و مادران محترم مبارک

ممنون
دارم سعی میکنم خودمو به کوری بزنم تا این مدت هم بگذره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد