افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

درد ضربان دار

تاپ تاپ-بوم بوم-تاپ تاپ- بوم بوم ،خودم بودم که مدام تعجب میکردم از روزهای بارداریم که چقدر خوب دارن میرن جلو،اینم برای این که از تعجب بیرون بیام:

 یادم بود که دندانپزشکی درد دارد اما تا به حال اینقدر با زجر غذا قورت نداده بودم واین درد ضربان دار را یادم نمی آید که تجربه کرده باشم .درد بدتر از آن این است که نمیدانم حال فندق چطور است؟این دردهایی که من قورت میدهم را حس میکند؟کاش میشد این دردها را با یک سرنگ بیرون بکشند و  بگذارند بعدا با سود و جریمه ی مضاعف  بعد از آمدن فندق ،پرداختش کنم. حال خودم خوب نیست اما کاش حال فندق خوب باشد .کاش چیزی دیگری غیر از بدنم از خودم داشتم تا حالش را خوب میکردم.کاش فندقم حالش خوب باشد.کاش.

باید یک برنامه ی بهبود دیگر بگذارم برای دهان و دندان.

اما احساس میکنم توانش را ندارم کاش این روزها فقط بگذرند و این درد تمام شود.آه از این روزهای سخت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد