مهمان داریم و مراسم جایی نمیروم و آقای همسر دیر وقت از مراسم ها برمیگردد،حال و هوای تنها و خلوتی دارد خانه.همسایه ها مسافرتند.من فقط میتوانم فکر کنم یعنی میشود کسی انقدر راسخ و معتقد باشد که طفل شش ماهه اش را روی دستانش شهید کنند بعد بگوید خدایا این قربانی را از ما بپذیر؟
یعنی میشود پسری را که سالها خون دل خورده ای و با عشق بزرگش کردی راهی نبرد کنی و وقتی ظالمانه سرش را جلویت میگذارند برش گردانی که یعنی من چیزی را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم
یعنی می شود؟