فندق اوتیسم نداره ولی همین چند مدت بالا پایین کردن تاپیک های مادرای اوتیسم
تو نی نی سایت و اینجور جاها حسابی بهم ریخت منو.بیماری فرزند چه کوچیک مثل یه سرما خوردگی چه بزرگ مثل هر چی فکر کنید سخته.بیماری فرزند چه جسمی چه روحی خیلی سخته.بار روانی ش برای مادر خیلی سنگینه.دو بار زجر میکشی.یکی به خاطر اینکه پاره ی تنت داره از موضوعی رنج میبره و یکی دیگه حس عذاب وجدان از اینکه چه کردم چه شد که به این روز دچار شد.بعضا به این حرفا طعنه و کنایه اطرافیان رو هم اضافه کنید.لطفا با مادرای خاص مهربان باشید.اگر نیستید نمک روی زخمشون نباشید.
یادمه یه پیج تو پستای قبلی معرفی کردم به اسم خیریه بنیاد عماد.
ماجرا اینکه بعد از اینکه یه طوفان اومد تو زندگیمون و هستی مون گرفت با خودش برد چطوری بعد از طوفان زندگیمون ادامه میدیم.
کار زینب برام خیلی غرور افرینه.زینب مادر عماد.و از موسسان خیریه ی خانه ی عماد که هدفش اسکان و تامین غذا و محیط سالم و ارام برای بچه های متقاضی پیوند هست
اینجا صفحه شونو میتونید دنبال کنید
منم فکر میکنم عذاب وجدانش سخته ولی واقعی نیست. و اطرافیان کاش نه تنها نمک رو زخم آدم نپاشن بلکه کمک هم باشند.
کمک اطرافیان خیلی مهمه
همین طوره خدا هیچ مادری رو دچار این حال نکنه
امیدوارم
و اگه گسی هم دچار شد مهمه که ما چطور با این مادرا برخورد کنیم
سلام
اون طعنه های اطرافیان که گفتین از همه اش سخت تره
سلام و با عرض احترام
اما اون قسمت دردناکش عذاب وجدان خودته
اونقدر عذاب آوره که به زخم زبانهای سخت میشه گفت باد هوا