افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

چی میخواستیم ،چی شدیم،

بعله قراربود خودمونو بهتر کنیم تا دنیا رو بهتر کنیم ولی اخیرا 

 در پی کار و بار و اینها یه مقداری یاد گرفتم پدر سوخته  بازی و پررویی دربیارم.صادق نباشم و همه ی توانایی هامو بروز ندم،بعله افقهای بهبود جدید فقط اینا مستلزم اینه که برم تو یه بخش دیکه کار کنم چون اینجا منو شناختن دیگه نمیتونم خودمو پس بگیرم و از نو عرضه کنم متاسفانه

در مقام یک کارگر باید عرض کنم که اگه کارفرما بودم و میخواستم نیرو استخدام کنم اولویتم رو میذاشتم رو بدون سابقه ها! نه چون دلم براشون بسوزه بلکه چون پدرسوخته بازی هنوز یاد نگرفتن با توجه به سوابق خودم عرض میکنم

یادمه اون روزایی که دنبال کار میگشتم یه اگهی دیدم نوشته بود بدون سابقه کارباشن

باورم نمیشد البته اومده بودم دنبال کاری که الان دارم ولی چون مطمئن نبودم گفتم اونجا هم رزومه بفرستم فرستادم مصاحبه هم شدم همون موقع هم گفت فردا مدارک و بیار بیا سرکار!

البته دو موقعیت شغلی داشت یکی جنبه مهندسی یکی جنبه ی فروش ،من اون مهندسی رو میخواستم چون بعد از کار تو باقالی فروشی  دیگه واقعا از کار فروش زده شده بودم.رفتیم بعد عهد با توجه به سوابق من گفت ا باقالی فروشی کار کردی چه خوب بیا از فردا تو قسمت فروش

ولی مدیر خوبی داشتا!ازش پرسیدم چرا گفتین بدون سابقه؟گفت چون ذهنیت بدی از کار تو ذهنشون هست

خلاصه گفتم جهنم ضرر ،برم ببینم شاید بعد جابه جا شدم از تو قسمت فروش بالاخره تجربه ای هست

فرداش رفتم اون قسمت مهندسی هم یه خانم دیگه اومد

خیلی هم راحت گفت این کامپیوتر و این لیست و شروع کن و خلاصه ما یه روزی هم رفتیم و خوب دیدم ذات کارش همون فروشه ولی واقعا برخورد و ذهنیت مدیرش خوب بود گفت خانوم ایکس هم مسیرتون هست میتدنید با هم برید

اون موقع هم من باردار بودم خعلی هم به کار مثلا مهندسی فعلی  امیدوار بودم امیدوار که نه خیلی میخواستمش ولی از اون ور کورسوی امیدی نبود .دیگه نرفتم ،یعنی بهش گفتم نمیام،خیلی جدی پرسید چرا اگه ناراحتی از جات تا جابه جات کنم و گفت بهم بگو اگر چیزی هست در مورد محیط کار که من میتونم برات عوضش کنم تا عوض کنم احساس اهمیت فراوان بهمون دست داد

خوب واقعیتش رو نگفتم بهش که از کار فروش خوشم نمیاد البته اونم نمیدونست که من باردارم و خوب با توجه به بارداری همون کار کج دار و نریض تو باقالی فروشی برام بهتر بود البته بعدا رفتم دنبال همون کار بی مزد خودم تو کارخونه و حالت کارورزی داشت و نهایتا رسیدم به کار نثلا مهندسی فعلیم

ولی خوب یه گوشه ای  گذاشتم یه روزی برم سراغش و ببینم کار و بارش چطوره و بهش بگم چقدر مدیر خوش فکری بوده و اعتماد اون به افراد بی سابقه ی کار چقدر اون موقع به من روحیه داد

مخصوصا که در حال حاضر با این افق بهبود ( در واقع افق پسرفت) رسیدم به جایی که پدر سوخته بازی هم خوبه، زیر آب زنی هم خوبه، دروغگویی و مخفی کاری هم تو محیط کاریم برای بقا یه طورایی لازمه ،متوجه شدم که از جنبه ای واقعا استحدام بدون سابقه ی کار ،خیلی هم برای کار فرما خوبه یعنی طرف اول کار بخاطر بی تجربگی ده تا خراب کاریم کنه ولی صادقه و برات ۱۰۰ برابر اون صادقانه کار میکنه

مثل من در اوایل خدمتم

البته الاتم نمیخوام واقعا بد بشم ولی خوب مثل اون افق اول کار نمیشم

دیدم عوض شده البته ته قلبم به افق های بهبود کاری و اخلاقی اعتقاد دارم

شاید فشار کاری و استرسم که برداشته شدهمون ادمیزاد بشم

حالا بگین مهمه که ادم در همه ی شرایط خوب رفتار کنه مخصوصا شرایط بد

اینا الان برای من فانتزی حساب میشه

ولی من خوبما!یعنی هنوز بد نشدم

لعنت به این کرونا

همه شو بندازم گردنش

برم به کار و بارم برسم

ولی شما بی سابقه ها رو استخدام کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد