"کا" اومده خونه ،هنوز انقدر بزرگ نشده که از کنار چیزهای احمقانه راحت بگذرد.
نمیدونم چی شد سرم را چند بار سریع به این طرف و ان طرف چرخاندم ،و "کا" میزند زیر خنده .من با تعجب نگاه میکنم اصلا نمیفهمم از چی خنده ش گرفته.سرش را مثل من تکان میدهد و از تکان خوردن موهایش میخندد،کمی هم غصه میخورد که موهایش ازاد نیست و از مامانش میخواد که موگیرهایش را باز کند تا موهای کوتاهش بیشتر تکان بخورند.تکان میخورند و میخندد.من به آخرین باری که اینطور به همچین چیز ساده ی دم دستی خندیدم فکر میکنم.کی بود؟چی بودیم ؟چی شدیم؟