-
آنه
یکشنبه 25 آذر 1397 18:42
آنه ! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت ، وقتی روشنی چشمهایت ، در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود. با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ، از تنهایی معصومانه دستهایت ، آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت ، و در گیر و دار ملال آور دوران زنگی ات ، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟ آنه ! اکنون آمده ام تا...
-
ارغوان
شنبه 3 آذر 1397 11:17
دلم گرفته و بهاری نمی آید ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من آسمان تو چه رنگ است امروز؟ آفتابیست هوا؟ یا گرفتهاست هنوز؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست آنچه میبینم دیوار است آه این سخت سیاه آن چنان نزدیک است که چو بر میکشم از سینه نفس نفسم را بر میگرداند ره چنان بسته که...
-
غذاهای خوشمزه
چهارشنبه 30 آبان 1397 12:51
از فخرفروشی های اینستاگرمی غذا و مهمانی بدم می اید.اینکه خودمان شده ایم تبلیغ رسانه ای مصرف گرایی و کاتالیزور افزایش مصرف تا بی انتها ،حالم را بد میکند.اما عکسهای این پیج را دوست میدارم هر چه خوشمزه تر و فخرفروشانه تر بهتر ! https://www.instagram.com/emadfoundation/
-
تلاش برای بقا
یکشنبه 27 آبان 1397 11:17
اون قدیم ها که باردار بودم !!!(انگار سه قرن پیش بوده!) مدام میگفتم نمیخوام بچه ی پاستوریزه و ترسو داشته باشم اما الان شک دارم ازاد گذاشتن بچه ها چقدر مجاز است؟ تا چند بار میشه سرشون بخوره به سنگ و هنوز مغزشون سرجاش باشه؟من دارم تند میرم فک کنم، اول باید بچه ها رو زنده نگه داشت بعد آزاد گذاشت
-
از زمین دلگیرم
پنجشنبه 17 آبان 1397 11:03
گاهی کودکی داری اما دلت میخواهد خودت کودکی باشی با یک زنجیر رهایی بخش هر چیزی میتواند زنجیرت باشدمثل گوشواه های بادبادک مثل مار بوای شازده کوچولو (با ان تفکراتش برام دلچسب تر است از کلاه بودنش ) یا حتی قفس شیشه ای گل سرخش شازده کوچولو زنجیری داشت که بهش دست بگیرم و منو بالا ببره دلم هوای شازده کوچولو کرده
-
منع کار فرهنگی
شنبه 12 آبان 1397 15:04
آن روزها که جوان بودیم و در واقع نوجوان بودیم کله مان داغ و درگیر نقد فیلم و کتاب و مجله و دغدغه های جامعه و احترام به محیط زیست و چیزایی از این دست که الان بهشون میگم فانتزی باز ی یه روزایی واقعا آرمان و هدفم بودن و حتی متعجب بودم از کسانی که رعایتش نمیکنن ولی الان اینقدر دغدغه و فکر و فشار مالی و روانی و غیره رو سرم...
-
مادر شاغل
پنجشنبه 3 آبان 1397 09:58
هزاران سوال و ذهن رفته و نرفته،تبلیغات کوبنده ی شیر مادر - مهر مادر اعصاب خوردی های سر کار و همکارا احساس میکنم دارم منفجر میشم مسیر درست رو اومدم یا نه شیر مادر خوبه؟ باشه!اما اینقدر نکوبیدش تو مغزم! شیر خشک بده؟ظلم به شیر خوار هست؟ اصلا به شما چه؟ وزارت بهداشت دخالت نکن! وزارت بهداشت ،دوسِت ندارم! وزارت بهداشت شیر...
-
لباس مناسب شیردهی
جمعه 27 مهر 1397 16:05
لباس مناسب برای مادران شیرده لباسی ست که اویز های زیادی داشته باشد تا بچه در حین شیر خوردن به جای کشیدن موی مادر انها را بکشد البته همزمان لباس باید قابلیت تولید صدا هم جهت سرگرمی نوزاد داشته باشد مخترعی که تولیدش کرد یکی را به ما بدهد که دعای خیر فراوان برایش بکنیم. https://www.instagram.com/p/BaEnIyFAZAZ/?hl=en
-
صرفه جویی
دوشنبه 2 مهر 1397 19:36
تو این گرونی صرفه حویی در مصرف اینترنت هم یه نوع صرفه جوییه
-
هنوزم هستم
سهشنبه 6 شهریور 1397 17:15
یه روزی میاد ایا که به این روزها بخندم؟ به روزهای بیخوابی به روزهای عذاب وجدان من و فندق و کار به روزهای دندان درد به روزهای هپلی بودن
-
بچه
یکشنبه 4 شهریور 1397 11:10
تا این جایی از زندگی که من از سر گذروندم به نظرم هیچ چیز مثل بچه زندگی ادمو رو دور تند نمیندازه نمیدونم شاید چون بدنیا اومدن فندقم با شروع به کارم با جابه جایی م با افزایش ناگهانی قیمتا و دغدغه های اقتصادی همه و همه با هم مصادف شدند این طور به نظر میاد ولی کلا بچه ها مخصوصا در اوایل نوزادی شگفتی های خاص خودشونو...
-
نه راه پس نه راه پیش
دوشنبه 29 مرداد 1397 18:27
احساس میکنم توی باتلاقم با این گرانی و قیمتهایی که یک دفعه بالا رفتند و هزینه هایی که اضافه شده به مخارج معمولمان نه راه برگشت به دنیای بیکاری را دارم نه توان مادری و کار با هم چه باید بکنم؟؟؟
-
دندان درد
دوشنبه 22 مرداد 1397 07:55
از قدیم گفتن توبه گرگ مرگه.در ایام بارداری که دندان درد گرفتم گفتم دیگه ادم درستی میشم و مراقبم اما نشدم که نشدم و هنوز درگیرم خدا به خیر کنه
-
بستری از گلهای سرخ
یکشنبه 7 مرداد 1397 07:45
زندگی م روی یه دور تندی افتاده که کلا شده ام دونده ی دوی سرعت.غیر از سر کار رفتنم و نی نی کلا وقتمون رو اشغال کرده روزها زیاد غصه میخورم که پیش نی نی نیستم اما غیر از این هم از داشتن کار هم از داشتن نی نی راضی هستم .روزهایی که سرکار نمی رفتم همه چیز ارام بود ،اما ارام و راکد الان زندگی پرتکاپوتر شده و درکنار دردسرهایش...
-
میخوام کم بیارم اما میگم "دل قوی دار"
چهارشنبه 3 مرداد 1397 12:18
وای، باران؛ باران؛ شیشه پنجره را باران شست . از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟ آسمان سربی رنگ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ . می پرد مرغ نگاهم تا دور، وای، باران، باران، پر مرغان نگاهم را شست . خواب رویای فراموشیهاست ! خواب را دریابم، که در آن دولت خواموشیهاست . من شکوفایی گلهای امیدم را در رویاها می بینم، و...
-
افق گمشده بهبود
یکشنبه 31 تیر 1397 10:50
کلیه ی برنامه های بهبودمان انگار تعطیل شده فقط اینکه بدوم تا به اصل زندگی برسم خودش کلی هنر ویژه میطلبد اصلا یادم رفته برنامه های بهبودم چه بود!!!
-
رفلاکس معده
دوشنبه 25 تیر 1397 19:19
نی نی مون حالش خوب نیست حسابی درگیرشم :-(
-
دید نوزاد
یکشنبه 17 تیر 1397 16:31
به نظرم حرف بیخودی تلویزیون زده که دید نوزاد کامل نیست وقتی فندق نگاهشو از بستنی تا دهن من مدام میچرخونه یعنی خیلی هم خوب میبینم خیلی هم خوب بستنی میخوام :-) کاری هم به چند و چون علمی ش ندارم :-q
-
ناامید
یکشنبه 10 تیر 1397 16:57
دیروز تلویزیون شبکه سلامت حرفی زد که باعث سرخوردگی مان شد می گفت بچه ها تا حدود هشت ماهگی دیدشون کامل نیست،حتی اون اوایل دنیا رو برعکس میبینن (چقدر وحشتناک!)کلی غصه خوردیم برای فندق که ما رو نمیبینه یا تار و برعکس میبینه :-(
-
بچه یا کار
سهشنبه 29 خرداد 1397 23:14
اوضاع کار و زندگی در این جای دور دور که خیلی به هم میپیچد (که زیاد هم پیش می اید)میگویم کجا گیر کردم من که حاضر بودم تا این شهر دور بیایم برنامه ریزی اش را هم کرده بودم سختی هایش را هم گفته بودم چی شد که اوضاع این همه به هم پیچید ؟ آیا به خاطر نی نی نیست؟ ما که داشتیم راهمات را در جست و جوی کار طی میکردیم نی نی وسط...
-
بیکاری که به کار رسید
پنجشنبه 24 خرداد 1397 20:38
روزها و شبهام پشت سر هم میگذره و گاها ارزوی یک ساعت اضافه شدن به شبانه روز رو میکنم.مدام از خودم میپرسم بعد از ان هم دوندگی و دنبال کار گشتن چرا هنوز گیج و سردرگمم .به فندق کوچولو فکر میکنم به احتیاجاتش ،به نبودن من.و به ان مرخصی زایمان لعنتی که حقیقتا برای من شد چماق خاله خرسه: به خاطر این مرخصی و ان همه مزایای...
-
دکتر مغز و اعصاب فندق کوچولو
چهارشنبه 23 خرداد 1397 01:37
چی بگم؟احساس میکنم دارم می برُم.چقدر غم انگیز که با هزار دنگ و فنگ و تو اوج گرمای ظهر فندق کوچولو رو ببری دکتر مغز و اعصاب که n روز پیش نوبت گرفتی ازش و دلت خوشه که بچه تو داری میبری فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان اونم بابت یه سونو گرافی قبل از تولد و دکتر بگه مشکلی نداره و تو راه سر فندق بخوره به در تاکسی دارم ذره ذره...
-
دکتر مغز و اعصاب
سهشنبه 22 خرداد 1397 11:04
بالاخره شجاعتمان را جمع کردیم و فندق رو داریم میبریم دکتر مغز و اعصاب البته باید شجاعتمان را تا بعد از ویزیت حفظ کنیم ولی امیدوارم مشکلی نباشد حالا آن استرس دوره ی بارداری بعد از روزی که برای سونو رفتم و دکتر ان حرف را زد به کنار(رشد بطن سوم مغز و هیدروسفالی و ...) استرس این روزهایم و ظلمی که فکر میکنم دارم به فندق...
-
شیرین ترین لحظه ی مادری ام چی بود؟
پنجشنبه 17 خرداد 1397 13:00
برای هر مادری یک لحظه ی به یاد ماندنی خیلی خاص هست مثلا شاید برای خیلی ها صدای گریه بچه وقتی به دنیا می اد ولی برای من اینطور نبود ،اصلا یادم نمی اد صدای گریه اش چطور بود،نه اینکه فکر کنید مادر سنگدلی باشم،هنوز توی شوک اینکه چی شد که کارم به سزارین کشید بودم و ناراحت از اینکه حتی نمیتوانم درست لمسش کنم ،بعد از ریکاوری...
-
ترک عادت موجب مرض است
دوشنبه 14 خرداد 1397 18:15
یادتون هست که درباره ی ترک عادت در شرایط پراسترس یه مقاله از مجله ی دانستنی ها رو خلاصه گفتم؟اینکه عادت ها چه خوب چه بد در شرایط پراسترس سخت تر ترک میشن. مادری هم همینطوری هست.تازه سخت تر هم هست چون وقتی برای تغییر ندارین.زندگی یه دفعه با یه شتاب فوق العاده ای وارد فاز جدیدی میشه و اینکه بشینید و یه شرایط ریلکسی پیدا...
-
شب زنده داری
جمعه 11 خرداد 1397 12:53
نمیدونم اینکه فندق تصمیم گرفته صبحا خواب باشه و شبا بیدار واقعا مبناش چیه،اما سعی میکنم اینطوری برای خودم تفسیرش کنم که خوبه چون همه ی وقتی که من خونه هستم بیداره و از حضور من بهره میبره ،هرچند دیگه بعضی شبا واقعا بیهوش میشم و نمیدونم کی خواب رفتم. سعی میکنم هم کار و فندق داری رو مدیریت کنم امیدوارم دوام بیارم
-
شیر اشتباهی
جمعه 4 خرداد 1397 21:13
به نظرتون اگه به نوزاد یه ماهه شیر خشک شش ماه به بالا رو بدیم چه اتفاقی می افته؟ ما که دادیم ظاهرا چیزی نشده!خدایا چرا اینقدر اوضاع کار داغونه که من نتونم از مرخصی زایمانم استفاده کنم؟
-
باید رفت
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 17:50
گویا باید رفت سرکار،وقتی به فندق کوچولویم فکر میکنم و اینکه اصلا نمی توانم حرفی از مرخصی زایمان بزنم دلم میگیرد ولی بازم خدا رو شکر خدا کنه بتونم کارم و مادریم رو درست انجام بدم
-
پول مساله ی مهمی میباشد
شنبه 29 اردیبهشت 1397 18:48
تو شهر دور دور داریم این ور و اون ور میچرخیم،نه خونه داریم نه خونه هست نه تکلیف کار خودم معلومه نه پول فراوان داریم، کم کم هم پس اندازی که داشتیم برای خونه داره تمام میشه،هزینه ها یه دفعه رفت بالا و ما با یه نی نی کوچولو داریم تو مهمانسرا ها و خانه ی مسافر ها ساک به دست میچرخیم،یه شب اینجا یه شب اونجا و خلاصه یه وضع و...
-
وقتی بچه ها خوابند
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 19:12
به نظرتون وقتی بچه ه(ا،به طور ویژه منظورم نوزاد هست) خوابن چی کار کنیم؟یه سری توصیه نامه ها هست که میگن شما هم از فرصت استفاده کنید و بخوابید،اما من توصیه میکنم از این فرصت استفاده کنید و برید دستشویی!کاملا هم جدی میگم.خیلی حیاتی تر از خوابه