-
من هنوز در حال بهبودم !
پنجشنبه 4 مهر 1398 16:58
من هنوز که هنوزه همون تنبلک دو سال پیشم! چرا عوض نمیشم؟ البته کمتر غر میزنم ولی دوباره دارم فست فود و نوشابه میخورم صرفه جویی در مصرف آب هم فعلا تغییری با قبل نداشته! یه ذره فقط بهتر شدم باز جای امیدواری هست
-
در آستانه فصلی نو
دوشنبه 25 شهریور 1398 09:22
فکر میکنم دارم میروم که کشتی زندگی ام را به موج دیگری بکوبم.تا چه پیش آید
-
اخریش سخته
سهشنبه 12 شهریور 1398 09:51
"تمرکز روی چیزهای کوچک ، سنگ بنایی مستحکم را پایهریزی خواهد کرد. بدون اینکار هرگز به آنچه برایمان ارزشمند است، نخواهیم رسید. * میخواهید هر روز بدوید؟ از پیادهروی کردن شروع کنید. * میخواهید کتاب بنویسید؟ هر روز حتماً چند جمله بنویسید. * میخواهید یک کسب و کار را شروع کنید؟ سعی کنید تنها یک مشتری برای آن پیدا...
-
من هنوز نتونستم
یکشنبه 10 شهریور 1398 17:33
من موفق نشدم اما اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت میبرد محو طبیعت میشود، کمتر سخت میگیرد میبخشد، میخندد، میخنداند و با خودش در یک صلح درونیست او نه بی مشکل است نه شیرین عقل او طوفان های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را میداند او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد.
-
وقتی کسی درکت نمیکنه
یکشنبه 3 شهریور 1398 12:59
یه روز رسید بالاخره که من اون کسی که باید منو دقیقا اونطوری که میخوام نه تنها درک کنه بلکه هدایت کنه پیدا کرد م اگر بیشتر تلاش کرده بودم یا کمی ریسک پذیر تر بودم زودتر هم پیداش میکردم ریسک کردن یعنی یه موقعیت دودلی رو بذاری کنار.اینکه الان جام گرم و راحت و خوبه و هیچ چالشی ندارم با همه عادی و نرمال رابطه دارم. ولی خوب...
-
یادآوری
چهارشنبه 30 مرداد 1398 03:05
گفتم حال و احوال این روزهای دو سال پیش خودم رو به خودم یادآوری کنم شاید کمی بهتر بتونم نفس بکشم دو سال پیش این روزها خیلی خرامان و آسوده خاطر رفتم دکتر که چرا بدنم متوجه نیست الان سر ماه شده. خانم دکتر: بارداری؟ من:نه کمی بعد.. خانم دکتر:بارداری. وتمام :-) البته یاداوری های من ادامه دارد
-
افق روی اب
دوشنبه 7 مرداد 1398 01:01
ادامه پست قبلی میگم که فکر نمیکردم یه نفس گرفتن اینقدر نفس گیر باشه هنوز نتونستم به سطح اب برسم خدایا کمک کن غرق نشم
-
بریدم
شنبه 29 تیر 1398 15:48
فک کنم یه خورده در مورد روزای سخت میگذرن ادمای سخت میمونن اشتباه کردم کم کم دارم می برم احساس میکنم ته یه اقیانوس گیر افتادم باید بیام بالا نفس بگیرم اینکه بتونم برگردم به اقیانوس نوردیم ادامه بدم رو نمیدونم فقط یه نفس
-
افق بهبودم آرزوست !
یکشنبه 16 تیر 1398 12:03
حقیقتا دیگه اینقد راکد موندم و هی بدتر شدم افق بهبود ها هم از دیدم خارج شده باید برگردم باید حرکت کنم زندگی جریان داره
-
محکوم به طبیعی بودن یا فنا
چهارشنبه 12 تیر 1398 07:31
توی دو پست قبل در مورد نظریه ی محترم داروین از نظر یه مادر عصبانی توضیح دادم اینکه ما دوست داریم یعنی وزارت بهداشت دوست داره همه چی طبیعی باشه ولی بعضی موارد و از روال طبیعی خارج کردیم ولی میخوایم بقیه ی مسیرش طبیعی باشه یه مثالش که دکتر ربولی گفت هم سزارین هست وقتی در عالم کاملا طبیعی بدون دخالت دکتر و جراحی و این...
-
محکوم به طبیعی بودن(دوست دارید طبیعی باشید؟)
چهارشنبه 5 تیر 1398 10:27
در عالم مادری ،مادری رو سراغ دارین که هر ماه وزن نوزادش رو با وسواس چک نکنه ببینه همهچیز طبیعی هست یا نه؟ مادری رو سراغ دارین که نمره بچه شو چک نکنه ببینه در تاپ ترین حالت ممکن هست یانه؟ خود ما دوست نداریم قدمان،وزن مان،در آمدمان ،در بالاترین حالت باشد؟ واقعیت طبیعی ریاضی و آمار چیز دیگه ای هست وقتی به قولا یه جامعه...
-
محکوم به فنا
سهشنبه 21 خرداد 1398 12:10
رفته بودم مرکز بهداشت ،یه پوستری زده بود که اهدا برای نجات نوزادان ، حالا اهدا چی؟اهدا شیر اضافه ی خود! دیگه میخواستم سرم رو بکوبم تو دیوار من هیچ تخصص پزشکی ندارم و فقط یه مادرم که داره حساب کتاب ریاضی میکنه اما دوست دارم کسی هم از دیدگاه من نگاه کنه شاید دردم تسکین پیدا کنه اینکه چند وقته خیلی روی اینکه همه چیز...
-
سیگار و شیر مادر
پنجشنبه 9 خرداد 1398 08:59
اینکه روی قوطی های شیرخشک مینویسن بهترین غذا برای شیرخوار شیر مادر است ،منو یاد جعبه های سیگار میندازه که روشون مینویسن دخانیات عامل اصلی سرطان است انگار از نظر وزارت بهداشت ،ما مادرای شیر خشک ده !سیگاری هایی هستیم که داریم سرطان به بچه مون میدیم ازت خوشم نمیاد وزارت بهداشت با این تبلیغات مسخره شیر مادر مهر مادر
-
نوبت دکتر
چهارشنبه 1 خرداد 1398 12:06
روز جمعه فندق مریض بود برده بودیمش اورژانس ،وضعیتش بهتر نشده بود .باید میرفتم ویزیت دکتر اطفال.همون روز بلیط داشتیم مطب نسبتا شلوغ بود ،منم مدام نگاهم به ساعت بود و تو فکر وضعیت فندق که اگه تکلیفم معلوم نشه چطوری برم از منشی پرسیدم چند نفر جلوم هستن ،سه نفر بودن گفتم بلیط دارم اگه ازشون بخوام جلوتر برم اشکال نداره گفت...
-
بهار یعنی وقتی تو بخندی
شنبه 21 اردیبهشت 1398 23:12
دلم خیلی بیشتر از اینها بهار میخواهد: گفتم : جوانه ، خندید ! گفتم : بهار ، خندید ! گفتم که باغ دارد نقش و نگار ، خندید ! گفتم : شکوفه خندید گفتم : بنفشه رویید به به چه بوی خوبی ! خندید و باز خندید گفتم که خنده خوب است امّا جواب من نیست حرف من از بهار است خندیدن تو از چیست ؟ خندید و گفت : این فصل با خنده کار دارد...
-
از دست رفته ها
یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 12:35
دیروز مرخصی رفته بودم و دوان دوان دنبال کارهای اداری و درمانی و اینها داشتم خیابان ها را بالا پایین میکردم ،همینطوری از کنار یه پارکی رد شدم که کلی پدر سر سفید نشسته بودند و به افق خیره شده بودن به همین سادگی به همین خوشمزگی نه حرفی نه گوشی بازی ای نه شطرنجی و من چقدر به حالشان غبطه خوردم پیش خودم گفتم چقدر لذت بخش...
-
پیدا کردن دزد گوشی
شنبه 7 اردیبهشت 1398 20:43
چطور گوشی خود را پیدا کنیم؟ مثلا میخواین تو همیاب ٢٤ ثبت نام کنید؟بعد فکر میکنید دزد هم همینقد احمق رفته سیم کارت انداخته رو گوشی که سامانه محترم همیاب پیداش کنه ؟ یا اینکه شانس بیاورید و دزد محترمتان را دایره ی تجسس اگاهی خفت کرده باشه و ایشان هم محترمانه به سرقت گوشی شما اعتراف کرده باشند مساله این است که پیدا کردن...
-
افق نارضایتی
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 14:44
افق بهبود رو به جاهای عجیبی میره روبه افق نارضایتی انگار نه شغل نه نی نی نشده افق بهبودم فقط شده افق نارضایتی
-
چگونه با سرقت گوشی کنار بیایم
دوشنبه 19 فروردین 1398 10:39
داغ سرقت گوشی در این گرانی و قیمتای نجومی اصلا تسکین پذیر نیست ولی برای سایرین این کار رو بکنید نرم افزار ضد سرقت نصب کنید شماره هاتون و تو یه دفتر بنویسید از عکساتون بک اپ بگیرید گوشیتون و بیمه سرقت کنید نوشدارو پس از مرگ سهراب :-((((
-
افق بهبود ادامه
یکشنبه 11 فروردین 1398 09:41
داشتم از ناکامی های خود در پس اسمهای ایگل و نمو و آهو میگفتم یه وقتی لازم هست وقت بذارم ببینم من واقعا با این خصوصیت راحت هستم یا نه مثلا من میبینم که یکی خیلی در شبکه عای اجتماعی فعال هست و فالوئر داره و عکساش کلی للیک میخوره و انگار خیلی اجتماعی هست بله از دور جذاب هست برای من و من مدام از خودم باید بپرسم چرا من...
-
افق بهبود
سهشنبه 21 اسفند 1397 20:43
شما رو نمیگم خودم رو میگم .بعضی از از این ارزوهای بلند بالا و افق های دور و دراز بهبودی که برای خودم در نظر گرفتم واقعا انگار بهم نمیسازه بذارین اینطوری بگم یه صفت ایده الی به نظر خودم میرسه که میخوام ایجادش کنم و بهش نمیرسم یا بهش میرسم و احساس رضایت نمیکنم ،یه جورایی یه جای کار میلنگه بعد فکر میکنی میبینی که انگار...
-
افق بهبود سال ٩٧ به ٩٨
چهارشنبه 15 اسفند 1397 10:04
دارم تو ذهنم خیلی کلی امسالم رو مرور میکنم ،به اسم و هدف وبلاگم فکر میکنم و اینکه چقدر جلو رفتم ولی حقیقتا اینقد امسال برام رو دور تند گذشت که نمیدونم بگم اصلا چطوری گذشت قرار بود خودم رو بهتر و بهتر کنم عادتای خوب درست کنم عادتای بدم رو ترک کنم ولی احساس میکنم یه خورده پیر شدم برای تغییر :-( و بهار جوانی ام گذشته و...
-
وقتی روزها را خاص میکنیم ...
چهارشنبه 8 اسفند 1397 19:48
چند وقتی ست که روزهای مثل مادر یا روز پدر را در سکوت رسانه های اجتماعی ام به سر می برم،نه عکسی نه نوشته ای نه واکنشی مدام تصویر دوستانی که عزیزشان را از دست داده اند جلوی چشمم می اید،روزهای بی مادر مینا و بی تابی هایش .گلایه ی ف از روزگار بی پدر از اینکه روز پدر را به که تبریک بگویم؟. یا مادرانی که جگر گوشه ای از دست...
-
روز مادر بی احساس
سهشنبه 7 اسفند 1397 11:41
روز مادر است اما نمیدانم چرا هیچ احساس خاصی بهش ندارم! احساس میکنم هنوز مادر نشده ام!!! نمیدونستم سرماخوردگی اینقد احساسات ادمو مختل میکنه!
-
قلبم بازه یا بسته س؟
یکشنبه 5 اسفند 1397 16:20
چند سال پیش ها دم عید یه عکس دیدم درباره ی بهار که نوشته بود بهار داره میاد مبادا که پنجره ی دلت بسته باشد الان دارم از خودم میپرسم من پنجره ی دلم بازه یا بسته؟ دلگیرم از دنیا و در رو روی بوی تازه ی بهار بسته م؟ یا دلگیرم اما پنجره رو باز میکنم تا هوای دلم باز شه؟ کار سختی نست یه کم گوشه ی پنجره رو این مدتی باز کنیم
-
دور تند
چهارشنبه 17 بهمن 1397 12:07
واقعا سال داره اینقدر زود میگذره؟با همه ی روزهایی که کش امدند و با بروفن و ژلوفن به سر امدند؟همه ی جلسات پایان ناپذیر دندانپزشکی؟ و همه ی روزهای پر کار که انگار ٢٤ ساعت برایشان کم بود و همه ی روزهایی که ظالمانه گذشت همه ی ظلم هایی که من با نبودنم به فندق کردم؟ به طور ویژه برای روز مسخره ی جهانی شیر مادر که امسال کشف...
-
چطور اخلاق همسرم /فرد موردعلاقه ام رو تغییر بدم
چهارشنبه 19 دی 1397 12:53
احتمالا پیش اومده براتون که یه رفتاری از طرف مقابلتون خیلی رو اعصباتون هست،اگر در عالم رفاقت و دوستی و نامزدی هستین میگین خوب این همه صفت خوب ،فعلا با هم بریم سر خونه و زندگی بعد اصلاحش کنم .خوب بعدا میاد و میگید خوب چطوری اصلاحش کنم عرضم به حضورتون تجربیات شخصی خودم رو میگم شاید عمومیت نداشته باشه ولی شایدم مفید باشه...
-
غصه نخورید
سهشنبه 11 دی 1397 10:17
پست قبلی خیلی طولانی بود شک دارم کسی بتونه یه نفس بخونش.فقط گفتم به خاطر نوزادانی که به دلیل عدم توانایی تولید اثر انگشت جدید بدنیا نیامدند غصه نخورید زندگی ادامه داره
-
زبچه هایی که به خاطر عدم توانایی تولید سر انگشت جدید به دنیا نمی ایند
شنبه 1 دی 1397 19:27
باورتون میشه به خاطر یه پوست نازک سرانگشت ممکنه تا چند سال اینده دیگه ادما نتونن بچه تولید کنن و کلا منقرض بشیم؟ حسابی با احتیاط بخونید و سعی کنی خودتون رو در برابر این مشکل رایج و بسیار فراگیر ایمن کنید مشکل فراریاضتی ببرها " لوزانف در ۱۸سالگی سفری دوساله را به قصد نمونهبرداری از ببرهای سیبری غربی و جنوبی آغاز...
-
تقویت روابط اجتماعی با شبکه های اجتماعی
دوشنبه 26 آذر 1397 12:39
چقدر دوست در اکانت های اینستا یا فیسبوکتون دارین؟چند تا دشمن دارین؟بذارین بگم چندا موافق دارین چندتا مخالف؟از اونایی که سر هر پستی که میذارین فقط غرغر میکنن و حرف مخالف میزنن بی وقفه بحث میکنن و شما میگین بابا دست بردارین این پیج منه ،نظرات منه،اگه دوست نداری نیا ! این روش جواب میده ایا؟صحبتای این بنده خدا رو بشنوید...