-
سابقه کار
سهشنبه 25 آذر 1399 15:03
اصلا اشتباه بود این جانشین عزیز رو از اون قهقرایی که توش بود در آوردم میذاشتم چند وقت در همان بخش اعصلب خوردن کار میکرد تا قدر دانومیبود حالا هی دم رفتن باید بشینم حرصش را هم بخورم الان دیگه گمتر یادش میدم اگه نشست کارکنه به مشکل خورد بهش میگم اگر نخواست کار کنه هم به من چه. وقتی من رفتم مجبوره خودش تنهایی حل کنه...
-
سقوط
یکشنبه 23 آذر 1399 22:59
دارم به روزای نرفتن نزدیک میشم نه اونقدر توانا میبینم خودمو که به پیدا کردن یه کار دیگه امیدوار باشم نه اونقدر جوون که با کله داغی اعصاب جایی بی مزد و موجیب کار کردن و ایده ی نو دادن مشغول بشم به امید روزای بهتر خلاصه تینکه حس میکنم روی یه طناب باریک دارم راه میرم طنابی بین دو دنیای متفاوت و دره ای بی انتها بینشان یه...
-
دوباره خر شدم
شنبه 22 آذر 1399 18:04
دوباره دیوونه شدم زدم رو کانال همه چیز یاد دهندگی دارم به این جانشین همه چیز یاد میدم و فهمیدم اشتباه واقعیت اینه که اگه قبل از اینکه کسی احساس نیاز کنه چیزی بهش بدی خیلی باز خورد خوبی نداره دارم بهش میگم سابقه ی بیمه تو چک کن یه وقت گم نشه میگه اینقدر دغدغه دارم که نمیتونم! میگم اینطوریه اگه میخوای الان باهات چک کنم...
-
دیگه برم
چهارشنبه 19 آذر 1399 19:48
نفر جانشینم اومد و کارا رو دارم بهش یاد میدم او ن کارای خرکی ثبت مستندات قدیمی که من نبودم رو هم انجام ندادم یه مقدار کارای تایپی بیخودم داشتم انداختمش گردن شخص جدید این دفعه دیگه با تجریه ی قبلی وارد شدم دهنم و وا نکردم که هر انچه میدانستم و نمیدانستم به طرف یاد بدم،چون دو بار سرم اومددو نفر رو معرفی کردن من کار...
-
برم ؟ نرم؟
یکشنبه 16 آذر 1399 11:31
با مرخصیم موافقت شده نمیدونم برم نرم میخوام برم ولی نمیدونم چرا نمیرم چرا میدونم ،میدونم چرا نمیرم به خاطر پول تف به این زندگی
-
اندر احوالات ما و اینستا
جمعه 7 آذر 1399 19:46
تو این روزگاری که نصف عکس و استوری هامون کافه و رستوران و فست فودای خوشمزه ایه که رفتیم ته ذهنم دوره ی مدرسه م رژه میره که مثلا عرف نبود میوه ی خیلی خارجی طور یا گرون زنگ مدرسه بیاریم اصلا زشت بود یه جیزای اینطوری رو تو جمع بخوریم. یواشکی قایمکی با خجالت با یه بدبختی خورده میشدن. حالا تو اینستا اینطوری هست وضع و اوضاع...
-
افق بهبود اقتصادی
پنجشنبه 6 آذر 1399 11:26
خرجامونو مینویسم ببینم از کجاش میتونیم بزنیم ولی صرف نظر از ریاضت اقتصادی این شعر دوره راهنمایی م همیشه تو ذهنم مونده واقعا لازم نیست زندگیمونو پیچیده کنیم سقفی بالای سر لباسی برای پوشیدن غذایی برای خوردن (تو این کرونا )وسیله ای برای رقت و آمد گر نبود خنگ مطلی لگام زد بتوان بر قدم خویش گام ور نبود مشربه از زر ناب با...
-
چرا کتاب میخونم؟
دوشنبه 3 آذر 1399 11:30
اینکه این همه کناب میخونم نشان از فرهیختگیم نیس بلکه نوعی خریت هم هست. یادتونه تو یکی از پستای خیلی قدیمی م در باره ی توضیح روانشناسی تغییر عادت قدیمی صحبت کردم؟ خلاصه اش این بود چند سال پیش یه مطلبی تو مجله ی دانستنیها به قلم دکتر رجبی شکیب درمورد ترک عادت در شرایط پر استرس خوندم خلاصه ش این بود که ثبات و عادت کردن...
-
خاله زنک بازی نیست
شنبه 1 آذر 1399 10:26
من از قدیم الایام با شگفتی به آدمایی که پیگیر پرو پا قرص اخبار بازیگرا و فوتبالیستا و این چهره های مشهور بودن نگا میکردم ولی الان احتمالا به اقتضای سن دیگه با شگفتی نگاه نمیکنم و میگم هرکسی یه علاقه ای داره و تصادفی نیست که این هر کسی یه اکثریتی رو تشکیل میدن!و تو افق بهبود خنگول تو در اقلیتی!داستان خاندان سلطنتی...
-
کودک کدنویس نخبه!
سهشنبه 27 آبان 1399 08:21
بعله این تبلیغات در پیت کد نویسی منو مجبور کرد بنویسم که حالم از آموزشای زورکی قبل از سن مدرسه بهم میخوره انگار بچه ها تو دوی سرعت ثبت نام کردن آموزش الفبا قبل از سن مدرسه انگلیسی فرانسه آلمانی و زبان دوم و سوم و چهارم و کوفت آی مث و یو سی مث و این چرت و پرتای ریاضی از کودکی اسم کشورا و پایتختا و پرچما این چیزای به...
-
افق بهبود دور
دوشنبه 26 آبان 1399 09:31
ها ها گفتم در جریان باشید که دوباره رفتم کتاب خریدم اونم دوتا اونم نصفه شب اونم از فیدیبو که تخفیف روی سبد خرید شب زنده داران گذاشته بود دو تا کتاب خریدم " مارک و پلو "از منصور ضابطیان یه طورایی سفرنامه ش بود به کشورای مختلف یکی دیگه هم مال خبرنگار محمد دلاوری "۹۷۶ روز در کوچه پس کوچه های اروپا"...
-
مرگی به نام زندگی
یکشنبه 25 آبان 1399 10:38
مرگی به نام زندگی: تأملاتی دربارۀ کرانۀ باختری برای اکثر مردم، زندگی روزمره طوری طراحی شده است که تحملناپذیر باشد تاریخوسیاست / نوشتار - یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۱ "کرهایها بعد از جنگ جهانی دوم، تکنیک بسیار کارآمدی را برای شکنجه اختراع کردند که طی آن قربانی را مجبور میکردند تا کاری را که برایش اندکی...
-
ترک کار ۲
شنبه 24 آبان 1399 10:01
یه شایعاتی هست که در صورتی هم که استعفا میدین باید تا ۲ هفته کار کنید بعد جمع کنید برید حالا هی ملت هم منو میبینن میگن مگه نرفتی؟ نمیدونم کارمو قراره تحویل کی بدن شاید برای عدم حساسیت هست که بهم نمیگن کی قراره بیاد اینجا منم یه سری کارای خراب شده رو سرم دارم که بسته به اینکه قراره کی جام بیاد تصمیم میگیرم انجامشون بدم...
-
ترک کار
شنبه 24 آبان 1399 07:57
سر کارم باید این قانون متقن و مستحم کار رو زیر و رو کنم ببینم جریان ادامه ی کار و استعفا و ترک کار چیه چرا افق تو اینقدر بدبختی سستی؟'میترسی؟ نرو سر کار بی خیال! همزمان ایرانی درونم میگه خودت میدونی چرا!
-
چرا؟
دوشنبه 19 آبان 1399 11:26
چرا نمیذارین من برم؟ هی منو میترسونید؟ هی میگین ترک کار مکن! البته قانون کار ما روی کاغذ طوری به نفع کارگر وضع شده که ترک کار هم کنی میگه اشکال نداره
-
عملیات انتحاری در کار
پنجشنبه 15 آبان 1399 18:47
طی یک عملیات انتحاری ،ترک کار کردم میدونم عواقب وحشتناکی هم داره ولی دیگه چه کنم داشتم شل میکردم که برگردم یه زمزمه هایی هم رسیده بود که وضعیت قراره بهتر بشه دلی خلیلی وقت بود منتظر بودم و هی نشد و من و فندق روزای عاشقانه مون داشت دونه دونه از دستم میرفت مگه من چتد وقت تو چشم اون خدا هستم و به من میچسبه هفت ساله که شد...
-
قضاوت کردن بد است، مگر اینکه خوبم را بگویی
پنجشنبه 15 آبان 1399 10:04
ی سلام میبخشید حرف مفت نیست دکتر نورمن دویج نویسنده کتاب «مغزی که خودش را تغییر میدهد» در پیشگفتار کتاب «دوازده قانون برای زندگی» نوشته جردن پیترسون، میگوید: و شاید در عمیقترین بخش از روح و روانمان، با وجود نامانوس و عجیب بودن، همهی ما میخواهیم که قضاوت شویم. یک لحظه به آن فکر کنید. در دنیایی که همه از قضاوت...
-
رفتن / نرفتن
چهارشنبه 14 آبان 1399 21:26
کارای نرفتن بر خلاف تصور داره سخت پیش میره یعنی یه خورده گیر کرده و کم کم میترسم بی خیالش بشم یعنی باز برگردم سر کار؟ و تا ابد همین کار رو ادامه بدم؟ و با این استرس های روزانه و همه ی پیچ در پیچ هایی که گذراندم تا نامه ی مرخصی بدون حقوق رو بنویسم؟ یه تلفن کارم رو خراب کرد؟ دو رنمایی از تغییر احتمالی شغلی من که خیلی...
-
کتاب با چی ؟
چهارشنبه 7 آبان 1399 21:04
کتاب ارباب حلقه ها بود گفتم با تخفیف ۵۰ درصدی تو اپلیکیشن طاقچه ارائه شده بود(۲۲ تومن جای ۴۴ تومن) ولی من خودمو خیلی از منظر اقتصادی بالا پایین کردم و گفتم وضع و اوضاع خوب نیست نخرم نشون به اون نشون که رفتم دو تا کتاب دیگه خریدم ۱۷ تومن میخواستم برم یه کتاب دیگه هم بگیرم نخریدم عوضش رفتم نرم کننده خریدم به قیمت ۹۱...
-
کتاب بخوریم ؟
دوشنبه 5 آبان 1399 11:03
ارباب حلقه ها رو نخریدم ولی رفتم دو تا کتاب دیگه خریدم هنر پاک کردن ذهن و رودخانه تباهی از فیدیبو خیلی خل و چلم نه؟ بگو به جای خواندن کتاب پاک کردن ذهن بشیین یه فکری بکن به حال زتدگیت حالا اون کتابه چی بود رودخانه تباهی درباره ی فرار یه دو رگه ی کره ای ژاپنی از کره ی شمالی جریان قورباغه ات را اول صبح قورت بده هم رفت...
-
نقد ارباب حلقه ها ، از منظر اقتصادی :-)
یکشنبه 4 آبان 1399 09:38
ارباب حلقه ها رو اپلیکیشن طاقچه با ۵۰ درصد تخفیف گذاشته ۲۲ تومن میشه هی میخوام بخرمش هی میگم نه دیگه کار و بار ندارم باید بیشتر مراقب خرجم باشم بعد دوباره میگم خوب مگه من ۲۲ تومن رو چی کارش میتونم بکنم ؟؟ بعد میگم نه قطره قطره جمع کن دوباره میگم با این روند که قطره اول تا به قطره ی دوم برسم بخار شده و بی ارزش شده بعد...
-
افق بهبود کار
سهشنبه 29 مهر 1399 09:43
باید کم کم جمع کنم برم مرخصی احتمالا مرخصی تا پایان عمر ولی استرس مالی داره منو از پا در میاره استرس همه چیز بزنم زیرش بگم نمیرم هم دیگه جایگاه جالبی ندارم در شرکت کلا بدبختی داره میباره متاسفانه کمامان با غذا اب میخورم دلستر و نوشابه هم میخورم ولی به خودم بعضی وقتا که نگای نوشابه میکنم و نمیخورم روحیهمیدم میگم این یه...
-
افق ؟
سهشنبه 22 مهر 1399 07:58
حقیقتا اینقدر کار روزانه زیاده نرسیدم یه قدم هم برای تحویل کارا بردارم نامه ی مرخصیم هم بلاتکلیفه،با خبر شدیم شرکت یه مبلغ هنگفتی هم ضرر فرموده دیگه امیدی به حقوق این ماه هم ندارم از اینجا هم بزنم بیرون دیگه کجا برم؟ و چقدر هنوز دلم برای فندق میسوزه به قهقهه هایی که با یه دونه دوستش میزنه و اینکه اگر کرونا نبود چقدر...
-
پرستاران
دوشنبه 14 مهر 1399 11:37
سریال پرستاران که قدیما از شبکه یک پخش میشد رو گذاشته بود یه قسمتی اورژانس میره سر وقت یه خانمی که تو خونه ش بیهوش شده بود همسایه ش زنگ زده بود اورژانس .معتاد بود با ماسک اکسیژن و اینا که به هوش اومد سرشون داد زد که چی کار میکنین پول مواد گرونه. هر چه کشیده بودم پرید پول مواد منو شما میدین یه دفعه یه موجودی از وسط پتو...
-
استرس دارید؟
دوشنبه 14 مهر 1399 11:07
از مرکز بهداشت زنگ زدن میگه تب لرز سرفه ندارید؟ خوب خدا رو شکر که نداشتیم میگم نه میگه استرس افسردگی و یه چیز دیگه تو این مایه ها ندارید؟ یک لحظه سکوت کردم لبخند تلخی زدم گفتم نه اعصاب سوالات احتمالی بعدی رو نداشتم استرس آیا کرونا دارم یا ندارم استرس کارم استرس فندق استرس اقتصاد رو به رشد خانواده استرس تنش های در خانه...
-
سخته
شنبه 12 مهر 1399 10:43
باید کارا رو جمع و جور کنم که میخوام برم راحت همه چیز رو تحویل بدم مدام دارم دست و پا میزنم یاد روزایی که در به در دنبال کار بودم می افتم یاد روزای خیلی سخت با فندق و افق اینده ی گرونی میاد جلوی چشمم دستم به هیچی نمیره خدایا کمکم کن
-
انجامش دادم
پنجشنبه 10 مهر 1399 11:55
همه ش منتظر بودم که انجامش بدم بعد در موردش حرف بزنم و امروز بالاخره انجامش دارم یه درخواست مرخصی بدون حقوق دادم تا آخر سال با توجه به قراردادم که تا آخر سال هست در مورد تمدید قراردادمو داشتن کار بعد از همه ی این اتفاقا و بحران های اقتصادی امید کمی دارم خیلی تصمیم سختی بود آدم مرفهی نیستم که بگم به پولاش احتیاج ندارم...
-
کرونا
سهشنبه 8 مهر 1399 07:58
به نظرتون تا چند سال باید با کرونا زندگی کنیم؟ بعد ش یکی دیگه بیاد مثلا کروپا بعد کروسا معجزاتم رو همین کرونا متوقف کرده
-
معجزه ای که با واسطه هم نمیشود
دوشنبه 31 شهریور 1399 11:55
واسطه هم فرمود نکن منم نمیتونم کمکت کنمچون کار خوبی نیس دیگه بریدم واقعا تموم شدم جسما و از سر اجبار کارهای حیاتی مو انجام میدم خارج از اختیار
-
اندر احوالات خرید اینترنتی
پنجشنبه 27 شهریور 1399 20:16
الان پس از دو سری خرید حضوری لوازم آرایشی پی بردم که چرا من ترجیح میدم اینترنتی بخرم دو باره تو این کرونا بازار شال و کلاه کردم رفتم دنبال دو قلم )الان که فکر میکنم میبینم سه قلم لازم داشتم) با تنوع برند۲(یعنی فقط بین دو تا مارک بگردم)در این محاسبات ساده یعنی من حداکثر ۲×۲ یعنی ۴ تا سوال باید بکنم و ۲ قلم جنسم رو خرید...