-
علم بهتر است با حقوق منتهی.
چهارشنبه 1 دی 1400 11:29
شرکت ما را مطمئن کرد که ۱)قرار نیست تا اواسط ماه خبری از حقوق و مزایاباشه ۲)بخشی از حقوق و مزایا تا چند ماه بعد میاد(مثلا حدود ۳۰ درصدش) ۳) دوره ای میخواستمم امروز آخرین مهلتش هست.در واقع با توجه به موارد بالا باید بگم بود. وقتی نتونم هزینه شو با توجه به موارد بالا بدم.چه فرقی میکنه؟ فکر نمیکردم اینقدر گرون باشه حتی...
-
اگه بشه
سهشنبه 30 آذر 1400 16:30
یه دوره ی تخصصی پیدا کردم از آنها که بسیار دوست داشتم و خیلی مباحث به روز رو کار میکنه. قیمت فرمودن ۴ میلیون و نهصد،:-/ بعد حقوق کار قراره چند باشه؟ اونم تو سال جدید،همین مقدار خدودا خوبجز اینکه من صبر کنم سال نو بشه حقوقا زیاد بشه،پول این دوره زیاد نشه یه ماه چیزی نخورم، اینترنت دوره م حتی رایگان بشه تا برم مثل اون...
-
علم برای شهروندان
یکشنبه 28 آذر 1400 08:38
بعله،فک کردین من همینطور دست روی دست گذاشتم و واقعا برای افق های علمی مورد نیاز دانشمندان هیچ کاری نکردم؟شما نمیدونید بنده حتی وقتهای آزادم رو به انجام تحقیقات خفن در زمینه ی ساختار مغز به منظور مبارزه با آلزایمر و یا نامیرایی (زندگی جاودان) اختصاص دادم.شما اصلا نباید افق رو دست کم بگیرید. بعله :-)))) خوب شما هم...
-
افق فراموشی
سهشنبه 23 آذر 1400 09:05
یه مطلب خیلی جالب توی ذهنم بود برای وبلاگ ولی فراموشم شد ولی بذار از حرفای دیگه بگم، محیط کار خیلی آرومه ولی خوب استرس مدت کاری کوتاخ مدت و اینکه اگه نخواستنم باید جمع کنم برم خیلی اذیتم میکنه آها اوراکا اورکا یادم اومد میخواستم بگم اون جای قبلی که بودم و آزار و اذیت هایی که شدم یه عالمه حرف و عصبانیت توی دلم جمع شده...
-
کار جدید
یکشنبه 14 آذر 1400 10:52
کار جدیدم خوبه،کم کم دارم جا می افتم،هر چند خیلی تخصصی نیست ولی محیطش از یه لحاظی بهتر از قبله،الان متوجه شدم که هر مهارتی که یاد گرفتم واقعا هر چند اون موقع به نظرم بی ربط بوده ولی واقعا به دردم خورده. و خیلی تاسف میخورم که نوجوون یا جوونایی رو میبینم که فرصت و ذهن خیلی خوبی برای یاد گرفتن دارن ولی وقتشون رو تلف...
-
حل یک مسئله فیزیک
جمعه 12 آذر 1400 09:14
مشغول آماده کردن صبحانه بودم که یاد یه سوال فیزیک اول دبیرستان افتادم(الان که دیگه دبیرستان نداریم شده متوسطه دوم؟ فک کنم مشه کلاس نهم سیستم جدید،وای ما دیگه قدیم شدیم :-) خوب بگذریم) سوال اون موقع این بود که چرا کوهنوردا در ارتفاعات برای آب پز کردن تخم مرغشون به آب نمک اضافه میکنن؟ الان با خودم فکر میکنم میگم چرا...
-
دوباره مریضی
پنجشنبه 4 آذر 1400 11:16
مریض شدم البته کرونا نست ولی خوب اعصابم رو ریخته به هم.
-
افق بهبود کار ، مهارت نرم
چهارشنبه 26 آبان 1400 10:42
عرضم به حضورتون که کارم بد نیست، راضیم.البته هنوز زوده که من بخوام ارزیابی کنم،یادتون هستچون خیلی کارم تخصصی نیست،پیش خودم گفتم یه سری مطالعات و دوره های تخصصی داشته باشم که خیلی از حوزه ی خودم دور نشم ولی بسیار گرون هستن این دوره ها،حداقل تا من خیالم از حقوق و هزینه ها وضعیت اقتصاد ی راحت نشده نمیتونم به این هزینه ها...
-
برگردم به روزهای اوج
دوشنبه 17 آبان 1400 11:54
دلم میخواد کلی چیز جدید یاد بگیرم،یه لیست کتاب جلوم هست،به خاطر چشمام میخوام کتاب چاپی بخونم(بازگشت به عصر حجر) برای اینکه هزینه نکنم میخوام برم کتابخونه یا دست دوم بگیرم. خدایا کاری کن کارم اینجا پایدار باشه
-
کلی حرف نگفته
سهشنبه 11 آبان 1400 18:09
کارم رو عوض کردم تقریبا،البته هنوز جدی شروع نکردم و جنبه ی آموزشی داره.محیطش از یه سری جهات بهتره.اما قراردادم خیلی قطعی نیست.همه ش در استرس اینم که تمدید نشه.خیلی تخصصی نیست ولی خوب سعی میکنم اطلاعات تخصصی م رو به روز نگه دارم برای بعدهام.که اگه اینجا کارم نشه خیلی از دنیا عقب نیفتم.ولی خیلی سخته.احساس میکنم کلا باید...
-
چی میخواستیم چی شد
شنبه 8 آبان 1400 12:49
عرضم به حضورتون که اون دوره ای که خریدم که پول ندم فست فود، هنوز بیشتر از ده درصد پیشرفت نکردم و خوب به خانواده ی پدری پیشنهاد دادم بخرید و خودم هم میل فرمودم ولی پول ندادم:-))) بله کلا رو هوا اینم از این حوصله ی کتاب صوتی هم انگار ندارم یعنی نمیتونم تمرکز کنم روش به جاش دارم رو گوشی میخونم که چشمام رو درآورده اگه...
-
افق در جا زدن
چهارشنبه 5 آبان 1400 12:16
رفتم سر وقت یه کار جدید ولی مثل اینکه روزمرگی ش با قبلی فرق نداره اصلا فکر نمیکردم کرونا منو اینقدر افسرده کنه کلا انگیزه هام ته کشیده
-
فست فود بلی یا خیر
یکشنبه 2 آبان 1400 09:26
وسوسه شدم فست فود بگیرم،البته شکر خدا اینقدر قیمتهاش نجومی شده که خیلی به اونایی که تو ترک هستن کمک میکنه. به حاش رفتم یه دوره یآموزشی خریدم البته قرار بود خودم رایگان برم یاد بگیرم ولی خوب نظم و دسته بندی ش برای من که یهویی هوس بهبود به سرم میزنه و یهویی سرد میشم ،کمک بزرگی هست که زود برم جلو و ولش نکنم مخصوصا که۹۹...
-
چالش های بازگشت به کار
چهارشنبه 28 مهر 1400 06:31
میخوام کارکنم ولی احساس میکنم اعصابو توان درگیری با چالشهای قبلی از آدمای همکار تا نوع کار اعصاب خورد کنم رو ندارم باید یه فکری بحال شون بکنم خودم هم کلا تمرکزم رو از دست دادم بعد از کرونا یه کار سر راست رو هم به سختی میتونم انجام بدم نوشته بود جزئی از علائم کرونا هست تا ۶ ماه ممنکنه با عوارضش در گیر باشین اصلا درباره...
-
خوب چی باید بگم؟
شنبه 24 مهر 1400 20:38
اون مصاحبه ی شغلی که رسما رفت قاطی باقالی ها چون وقت نکردم بخونم و خوب اونا هم زنگ نزدن،حالا خیلی رزومه ی درخشانی هم در اون حوزه نداشتم. یعنی یه پروژه ی دانشجویی انجام دادم و خلاص و خوب از اعتماد به نفس ناشی از اون مصاحبه ی قبلی هنوز شارژم. یه سری گرفتاری های دیگه برام پیش اومد که هنوز حل نشده و بخاطر اینه که نرسیدم...
-
تو شوک
دوشنبه 19 مهر 1400 18:30
اتفاقای خوب افتاده و اتفاقای بد هم افتاده ولی خوب یه خورده تو شوکم
-
مصاحبه ی نیمه موفقیت آمیز
پنجشنبه 15 مهر 1400 09:59
خوب مصاحبه راضی کننده بود برای خودم و اون طرف هم راضی به نظر میرسید ولی ولی نمیتونستم برم به خاطر ساعت کاریش. ولی عاشقش شدم.کمی دوز اعتماد به نفسم رفت بالا. حالا برای مصاحبه ی بعدی باید بیشتر بخونم. چند تا دوره ی رایگان هم شرکت کردم.هر چند بیشتر جنبه ی تبلیغاتی برای دوره های پولی بعد یشون بود ولی به نظرم میشه یه طوری...
-
یه روزی ...
جمعه 9 مهر 1400 08:14
یعنی یه روزی میاد که برگردم و این پستها رو بخونم و بهشون بخندم؟یعنی کرونا یه روزی اینقدر از ما دور میشه که ماسک یه وسیله ی عتیقه بشه. یعنی اون روز چیزی از روح و روان ما باقی مونده؟ بیاین امیدوار باشیم. دوست دارم برگردم سر کار. یادتونه گفتم برای یه موقعیت کارآموزی ثبت نام کرده بودم و نزدیکترین زمان مصاحبه رو هم انتخاب...
-
دیوانه شدم
شنبه 3 مهر 1400 11:07
میخوام یه کاری رو انجام بدم.ولی فکر میکنم عقلمو از دست دادم.تو شوکم.استرس دارم.قاطی دارم.نمیتونم رو چیزی تمرکز کنم. میگم مردم همینطوری عقلشونو از دست میدن دیگه. واقعا احساس میکنم آخرش سر از تیمارستان در بیارم آخه فندق رو چی کار کنم. من که میخواستم خوب باشم مادر خوبی نه حتی نمیتونم بگم به خاطر کرونا ست. البته اونم بی...
-
از لحاظ روحی بهترم
جمعه 2 مهر 1400 09:22
فکر میکنم میتونم روبه جلو برم.از لحاظ روحی بهترم.البته همه ی اینا به خاطر کرونا نبود.ولی یه سوخت حسابی برای شعله ور کردن همه ی مشکلاتی بود که قبلا داشتم بود. شاید کرونا یه سکوی پرش برای من بشه احساس میکنم آزادم میخوام رو به جلو برم و هر چی از گذشته هم بوده جبرانش کنم. شاید برم دکتر و دوباره دارو بگیرم و شروع کنم به...
-
شوک
سهشنبه 30 شهریور 1400 08:59
بهتر شدم.یعنی یه دفعه ای به مریم میرزاخانی فکر کردم.بعد تلویزیون یه خبری از خانمی داد که دخترش اوتیسم داشت و اون خانم اومده بود یه خونه برای بچه های بی سرپرست یا بد سرپرست راه اندازی کرده بود.بعدش یه ذره فیلم دکتر قریب رو دیدم که داشت به مریضاش کمک میکرد.حالم خوب شد.دوستشون داشتم این آدما رو.این کارای خوب رو.مریم که...
-
احساس خالی شدن
دوشنبه 29 شهریور 1400 09:31
فکر میکنم بعد کرونا خالی شدم.یعنی مرده م.نمیتونم اینو برای کسی توصیف کنم.با فندق بدخلقم.یعنی تحویلش نمیگیرم.گریه ش، خنده ش ،لمسش، در آغوش گرفتنش ،هیچ کدوم هیچ تاثیری روم نداره
-
یادم رفت بگم
یکشنبه 28 شهریور 1400 18:56
یادم رفت بگم یک سال عضویت در طاقچه هم خریدم.هتوز سر کار نرفته و پول در نیاورده:-))) این مدت کرونا اعصاب فیلم نداشتم.دلم کتاب میخواست. تازه دلم میخواست یه چیزی حفظمیکردم یا می بودم مثلا شعر یا متن یا زبان یا حتی تارخ ادبیات دیگه زد به سرم این کار رو کردم
-
کار
یکشنبه 28 شهریور 1400 10:29
مسئول مصاحبه میگه تصمیم گرفتیم صبر کنیم حالتون کامل خوب بشه حضوری ازتون مصاحبه بگیریم. من دارم برمیگردم سر کار قبلیم. هیچ انگیزه ای هم برای زندگی ندارم. از استرسم معده م داغون شده.
-
افق کار
جمعه 26 شهریور 1400 10:51
یکهو دلم خواست برم سر کار زمان خیلی داره کش میاد نمیگذره اعصاب هیچ کس رو ندارم خودم فندق دنیا قرص دارو اگه سر کار بودم بالاخره زمان بهتر میگذشت کرونا عجیبه انگار همه چیزو منجمد کرده اصلا نمیفهمم قبلش چطور بوده بعدش چطور
-
اورژانس
چهارشنبه 24 شهریور 1400 12:26
فلسفه ی آرایش داشتن در اورژانس آن هم نصفه شب رو نمیفهمم.
-
جریان رزومه و اینا
دوشنبه 22 شهریور 1400 19:38
یادتونه قبلا ها که دنبال کار بودم و جوان و پر شر و شور افتاده بودم دنبال طرح کارورزی وزارت کار؟ یه طرحی بود که فارغ التحصیلای بدون سابقه توش ثبت نام میکردن معرفی میشدن به شرکتای مختلف برای کار رایگان و آموزش و اینا. منم خیلی بالا پایین کردم دنبالش اون موقع( سه سال پیش) ولی به خاطر یه سری شرایط زمانی ثبت نامی نتونستم...
-
اگر فندق نبود
یکشنبه 21 شهریور 1400 21:22
اگر فندق نبود دلم میخواست پاهامو میکشیدم و میخوابیدم یه خواب راحت بعد یادم اومد که من همیشه میخواستم طوری بمیرم که اعضامو رو اهدا کنم فعلا هیچ کدوم میسر نیس
-
بهتر ؟
جمعه 19 شهریور 1400 17:02
ممنون دوستای خوبم.بهتر نیستم .دوست دارم با خیال راحت میتونستم برم بیمارستان بستری شم.چون سرفه هام قطع نمیشه.اکسیژنم روی مرزه.یکی از اقوام همینطوری شد.عادی عادی یه روز یه روز گذروند و یه روز پا نتونست بشه و الان توی ICU هست.با درگیری شدن ۶۰ درصد ریه. به خاطر فندق نمیتونم برم بیمارستان. اصلا خودم نمیدونم چطوری دارم...
-
کرونا اومد
سهشنبه 16 شهریور 1400 09:59
بالاخره این شتر در خونه ی ما هم خوابید.خسلی عادی داشتم به مرگ فکر میکردم مرگ خودم مرگ فندق مرگ همسر ما هم یه عدد میشیم داشتم فکر میکردم اگه قراره بین من و فندق یکی بمیره من بمونم من با تلخی زندگی بدون فندق سر کنم نه اینکه اون غصه ی نبودنم رو بخوره