افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

شال و کلاه برای جنگ

دارم برای یه کار بانکی حاضر میشم.با تمام سلولهای مغزم و قلبم میدونم و حس میکنم دارم برای جنگ آماده میشم.هر چقدر هم حساب کتاب میکنم و برای خودم روضه میخونم آخرش میرسم به همین حس و حال جنگ. اصلا هیچی به هیچی ش هم معلوم نیست که بشه یانشه،منم هنوز نرفتم سراغش شاید دو سه ماه طول بکشه ولی باز از خودم میپرسم مجبوری بری جنگ؟الان میگم نه شاید دو سه ماه دیگه مجبور بشم اون وقت دیگه کار از کار گذشته

سخت تر از سنگ

داستان سکاکی رو شنیدین؟ حتی اگه جوابتون آره باشه فک کنم مرورش باز لازمه.برای من که مفید واقع شد. ادامه مطلب ...

فراتر از ابن سینا

نگار اومده براش ریاضی توضیح بدم.مشکل او و اکثر کسانی که باهاشون ریاضی کار میکنم و فک میکنن ریاضی (یا هر درس دیگری )غول علامت سوال هاست، یکی ست و آن هم این است که:  ادامه مطلب ...

حسود هرگز نیاسود


نمیپرسم اگر هم بپرسم استفهام انکاری هست:
آیا پیش اومده تو وبلاگا بر بخورین به ادمایی که متعجبن که چرا اینقد یه عده ای حسودن؟واقعا برای چی چشم موفقیت ادمو ندارن؟چرا؟چرا؟چرا؟واقعا این آدمای مجهول الهویه ی عقده ای کی هستن؟
خوب من بهتون میگم
 
ادامه مطلب ...

از شروع نترس : چشاتو رو خودت وا کن


چقدر ذهن ادم میتونه ادمو گول بزنه،وقتی میدونی یه کار خیلی مهم داری برای انجام دادن و کلی هم استرس انجام نشدن یا دیر یا ناقص انجام شدنشو داری بعد اون وقت ذهنت هی میگه نه الان استرس داری بیا یه کار دیگه انجام بده تا اروم شی بعد با روحیه ی خوب شروع کنی.و همین طور فرار میکنی و هیچ وقت حالت و روحیه ت انگار نمیخواد خوب شه که شروع کنی مثل قرص مسکنی که میخوری و میخوای درمان اصلیتو عقب بندازی.اون قرص مسکن ارومت که نمی کنه تازه بدترت هممیکنه چون میدونی کار اصلیت و داری عقب میندازی.حالا قصه ی گول خوردن این سری چی بود؟ 

ادامه مطلب ...