مگه اون روزای سخت و عبث دنبال کار گشتن و به در
بسته خوردن
رو یادم رفته؟اون موقع که فقط جرمم دو تا بود:خانم بودن و متاهل بودن.
حالا که دیگه متاسفانه مادر هم هستم
جرم نابخشودنی.
هعی چی بگم
نه میتونم بذارم برم این کار رو
نه میتونم ادامه بدم
نه میتونم کار جدید پیدا کنم
نه حتی در خودم میبینم که جای جدید برم
نه امید روشنی دارم که وضع و اوضاع بهتر شه
نه اعصاب یاد گرفتن یه مهارت جدید دارم
خلاصه چرا همه چی تمام نمیشه
متاسفانه!!!؟؟؟؟
نعمت به اون بزرگیو میگی متاسفانه
اگه مثه بقیه برای بچه دار شدن آویزان دکترا بودی متوجه حرفی که میزدی میشدی
متاسفاته از نظر اونا (کارفرما)وگرنه که من خیلی هم مفتخرم