اوضاع کار و زندگی در این جای دور دور که خیلی به هم میپیچد (که زیاد هم پیش می اید)میگویم کجا گیر کردم من که حاضر بودم تا این شهر دور بیایم برنامه ریزی اش را هم کرده بودم سختی هایش را هم گفته بودم چی شد که اوضاع این همه به هم پیچید ؟
ادامه مطلب ...روزها و شبهام پشت سر هم میگذره و گاها ارزوی یک ساعت اضافه شدن به شبانه روز رو میکنم.مدام از خودم میپرسم بعد از ان هم دوندگی و دنبال کار گشتن چرا هنوز گیج و سردرگمم ادامه مطلب ...
چی بگم؟احساس میکنم دارم می برُم.چقدر غم انگیز که با هزار دنگ و فنگ و تو اوج گرمای ظهر فندق کوچولو رو ببری دکتر مغز و اعصاب که n روز پیش نوبت گرفتی ازش و دلت خوشه که بچه تو داری میبری فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان اونم بابت یه سونو گرافی قبل از تولد و دکتر بگه ادامه مطلب ...
بالاخره شجاعتمان را جمع کردیم و فندق رو داریم میبریم دکتر مغز و اعصاب
ادامه مطلب ...