در روزاهایی نسبتا پر استرسی که میگذراندیم یک شب منزل مامان وسوسه گر بودیم که ایشان برای شام پیتزا از بیرون گرفته بود و خیلی اصرار کرد که بخورم من نمیخواستم:-( مامان هم هی گفت بخور منم به خاطر اینکه به کسی ظلم نکرده باشم یه برش کوچیک خوردم ولی احساس عهد شکنی نداشتم و ندارم چون چند دقیقه بعدش گلاب به روتون به انضمام نهار نازنین و سالمم (چون مامان پز بود)همه رو بالا آوردم حالا نمیدونم میشه پارای بازی کرد و گفت من سر قولم هستم ؟البته تحریم نوشابه بدون کوچکترین خدشه ای به اراده ی پولادین کمافی السابق پا برجاست.یادم است برای کارآموزی دنبال کارخانه میگشتیم و از انجا که آشنا داشتن رکن اساسی پیدا کردن جای مناسب برای کار است با واسطه ای به کارخانه نوشابه١ معرفی شده ایم و منِ احمق گفتم نه من اینجا نمیرم من نوشابه رو تحریم کردم و از این حرفای صدمن یه غاز.انجا نرفتم و خوب بدون معرف رفتیم کارخانه ای و طبیعتا کارمان خوب پیش نرفت.حالا دربدر دنبال یک جای برای کار هم نه برای کارورزی (یک کار رایگان چهار تا شش ماه در کارخانه ها)هستم اولش گفتن شرکت نوشابه ٢ میگه بیا و بعدش گفتن نه نیا، تازه میخواستم برم برای التماس.خلاصه اینه وضع و اوضاع ما