افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

شخم زدن خاطرات قدیمی

امروز تصمیم داشتم برم شهرک صنعتی. نرفتم . ماندم خانه .حالا که افق کار نمایان شده گفتم از روزهای خانه ماندن لذت ببرم. بیکار بیکار هم ننشستم ،رفتم جواب آزمایشم را گرفتم   ادامه مطلب ...

قبل از بارداری

از ما که گذشت ولی شما سعی کنید قبل از بارداری   ادامه مطلب ...

ترس از بیمارستان ٢

گفتم اینقد شوکه شده بودم که وقتی برچسب زدن روی دستم برای تحت نظر بودن یه چیزی شبیه بستری شدن شنیدم احساس کردم  

ادامه مطلب ...

ترس از بیمارستان

اشتباه نکنید،فوبیا نیست،نتیجه ی حضور یک روزه در بیمارستان است  ادامه مطلب ...

سهل و ممتنع

تا حالا سخن سهل و ممتنع شنیدین؟حتما شنیدین حتی اگه نمیدونستین.نمونه ش :

به دکترم گفتم چطوری بخوابم؟

گفت هرطور راحت تری!!!

واقعا اینکه میگن بهشت زیر پای مادران  است راسته،چون اگه شایعات راست باشه ،بستر سبز و نرم و لطیف باغ بهشت هم نصیبشون نمیشه چون نمیتونن رو زمین بخوابن و احتمالا تو هوا خواهند بود.من که این مدت اینقد به غوطه وران در فضا حسادت کردم که نگو.فکر کن تو خواب بتونی ٣٦٠درجه حول هر محور و به هر جهتی که خواستی بچرخی!عجب رویای شیرینی!چه قدر خواب  آدم رویایی خواهد شد.البته بماند که خود فعل خواب در بارداری آن هم سه ماهه ی آخر خودش یک رویا ست.تازه فهمیدم چرا میگن سه ماهه دوم ماه عسل بارداری هست.سه ماهه اول که نه شکمت قلمبه ست نه حتی یک قسمتی ش خبر داری که بارداری .بعدش هم حرص و جوش تشکیل ساک حاملگی بعد تشکیل قلبش بعد ش سونو ضخامت پشت گردن و استخوان دماغش برای منگولیسم یا همون سندروم آقای داون،خوب کل سه ماه گذشته!از این طرف هم سه ماه آخر با شمردن روزها ،چک کردن ساعت به ساعت حرکات جنین مثل بمب ساعتی!استرس نشت کیسه ی آب،هزار جور فکر جوراوجور ،بیخوابی و عدم تمرکز روی موضاعاتی که بتونه فکر آدمو منحرف کنه!خودش فوران استرسهای دیگه ست. .خلاصه اگه در سه ماهه ی دوم هستید از لحظه لحظه ش لذت ببربن،اینم از اون حرفای سهل و ممتنع بودا! خودم تو سه ماهه ی دوم دائم درآرزوی سه ماهه ی آخر بودم!