افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

طوفان

بعضی وقتها اینقدر همه چیز آرام جلو میرود که اصلا فکر نمیکنی طوفانی هم ممکن است وجود داشته باشد ،آرام که میگویم منظورم این نیست که همه چیز راحت و روان است بلکه خرده مسائلی هست که   تا قبل از طوفان به نظر مساله می ایند و بعد از آنکه طوفان آمد همه شان مثل یک جوک به نظر میرسند ،حتی از خودت بدت می آید که اصلا جزء مشغولیت حسابشان کردی.

داری وسایل نی نی را دانه دانه باز میکنی و نگاه میکنی تو فکر لباسهایی هستی که قرار است فرشته ای بیاید داخلشان خودنمایی کند،دلبری کند،بخندد،غلت بزند،بزرگ شود،سوال جوابت  کند و تا رویاهای خیلی دور میروی.با ذوق شال و کلاه میکنی که دارم میروم نی نی را ببینم.فکر هزار صفت عالی برای نی نی میکنی ،فکر انتخاب یک اسم نیکو،فکر روزی که بیاید،فکر رفت و امد بیمارستان را میکنی،هزینه ها،فکر اینکه باید بروی جای دیگر اجاره نشینی،فکر اینکه تو را برای کار در جایی دور فرا خوانده اند،فکرهای فراوان دیگر.

همه اینها تا روز سونوگرافی همینطور توی سرم چرخ میخورد،رفتم و سونو را دادم و منتظر ماندم که جوابش را بدهند،نفر بعد رفت و جوابش امد شاید یکی دیگر هم رفت و حوابش را گرفت ،حتی یکی آمده بود جواب سونویش را دوباره میخواست برایش چاپ کنند او هم جوابش را گرفت،و من از دستیاری که جوابها را میداد پرسیدم که مال من حاضر نشد؟گفت چرا ولی دکتر کارتون دارن ،بشینید صداتون کنم بیاین داخل.

داخل رفتم سونو را داد و طوفان آمد.طوفان حتما با یک چیز غیرعادی شروع نمیشود،دکتر گفت رشد بطن سوم مغز !!! نرمال حداکثر هست،باید بعد از تولد یه سونو از مغز بگیرید، همین را گفت من هم حفظ ظاهر کردم و خداحافظی کردم زدم بیرون ولی طرفان برایم شروع شده بود قلبم ،ذهنم،چشمهایم،تا خانه نمیدانم چطور خودم را رساندم،همه چیزهایی که داشتم فراموششان میکردم دوباره آمدند قبل از بارداری ،روزهایی که خبر نداشتم ،داروهای خورده و نخورده،روزهایی که خبر داشتم و کارهای ان روزها،مسافرت ،دندانپزشکی،عکس از فک .استرس استرس استرس

از آن روز دلم طوفانی شد،طوفانی که انگار همه چیزهای قبلی را مثل عروسکهای خیمه شب بازی به مسخره گرفته.راستی که بعضی وقتها چقدر تصور آدم از مساله و مشکل ،مسخره به نظر میرسد.

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 8 اسفند 1396 ساعت 21:13 http://haftaflakblue.blogsky.com/

به اذن الله نی نی تان سلامت هبوت میکند و به آغوشش می کشید،...نگران نباشید عزیز دلمممم

ممنون از محبتت
کاش میشد نگران نبود ،کاش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد