افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

پایش برنامه های بهبود

بهله ما قرار بود بهتر شویم و کمتر به دنیا و اطرافمان غ خرده بگیریم که چیزی سر جایش نیست  

 اما اوضاع کمی چپلکی از اب در امده.خوب غر نمیزنم و ایراد نمیگیرم اما این روزها کلا شده ام ادم تارک دنیا انگار.

کسی نیست که باهاش حرف بزنم دامنه ی صحبتم از همسر و پدر و مادر آن طرف تر نمیرود در حد سلام ،خوبی؟ چه خبر؟ و من خبری هم برای گفتن ندارم.

حسادتم دوباره گل کرده.

زیبا زنگ زده بود و از فشار کاری اش میگفت که چقدر درگیر شده و مسئولیت کارهای ریز و درشت گردنش سنگینی میکند ولی باز آخرش میگفت یاد روزهای بیکاری ام که می افتم ،خدا را شکر میکنم . و من این طرف خط کماکان غصه میخورم.صبح تا شب به در و دیوار خانه زل میزنم و فکر میکنم و غصه هایم را قورت میدهم .کاری ندارم ،مسئولیتی ندارم،مافوقی برای جوابگویی ندارم و اگر اسمش را میگذارند فراغت ،من دارم با فراغ بال زندگی میکنم مثلا.

هنوز کورسوی امیدی برای افق ارزوهایم شاید باشد.ولی من که هنوز رشدی نکرده ام.

برنامه های سلامتی مان هم که چندان جالب پیش نمیرود.غیر از مقاومت جانانه در برابر نوشابه که هنوز سر جایش هست ،متاسفانه دو سه باری به فست فود ناخنک زدیم.برنامه ی میوه و سبزی خوردنمان هم بد پیش نمیرود.

از انجایی که اینها خیلی خوب جلو نرفته برنامه ی جدیدی هنوز اضافه نکرده ایم.باشد که در این چند ماه باقی مانده ی سال بهتر شویم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد