افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

حکایت ما و شغل ها ١

دنبال کار بودم (و هستم) و عصبانی و درمانده از گشتن و نیافتن جایی که ما را بدون سابقه کار بپذیرد 

  تا اینکه جریان طرح کاروزی پیش آمد و بارقه ی امیدی در دل ما زده شد.در جست و جوی  همان کار رایگان چهارماهه به کجاها که نرفتیم ،(شرحش در یکی از پستهای گل یا پوچ آمده ) زنگ زدیم شرکت x برای کارورزی و گفتن اشنا دارید؟گفتم خیر.صادقانه گفتند نه نمیپذیریم .به همین راحتی ، من احساس خفگی و ظلم کردم و بعد از قطع تلفن گفتم محصولاتش را تحریم میکنم!!! (یک شرکت غذایی بود)  ،حالا اینکه فسقل مشتری مثل من چقدر جزئی روی شرکتی با ان طول و عرض تاثیر دارد بماند 

بعدها یادم امد که در ایام کار در باقالی فروشی به خاطر بدحسابی یکی از مشتری ها (مثلا مشتری شماره ی ١)چه ماجراها که درست نشده بود و چه جنگ اعصابی که ما متحمل نشدیم و دو تا مشتری دیگر از دست ما برای همیشه رفت (ان هم بعد از کلی دوندگی فهمیدیم که دلیل رفتنشان چه بوده و ناشی از دلخوری هایی بود که در اثر بدحسابی مشتری ١ در ان مدت ایجاد شده بوده)ما حقیقتا تقصیری نداشتیم فقط نشسته بودیم و از دست مشتری ١ حرص میخوردیم و او را مقصر میدیدیم.بعدتر (بعد از اینکه از باقالی فروشی کلا امدم بیرون )فهمیدم که مشتری١ از کارگران همین شرکت x بوده و شش ماه حقوقش را نداده اند به نوعی  او هم بی تقصیر بوده.هر چند دلم  کاملا با مشتری١ کاملا صاف نشد ولی خوب کمتر حرص خوردم.شرکت x هم که کماکان در تحریم بود و مورد غضب ما بود.تا اینکه بالاخره من جایی توانستم مشغول به کار رایگان!!! شوم.با اینکه فلاکت و بدبختی از سر و روی شرکت میبارد و واقعا از خیلی نزدیکتر میبینم که خود رئیسش چقدر درگیر است و بنده خدا چقدر از این وضعیت عصبی و ناراحت است و مدام درگیر ضرر و قرض و بدهی و بازپرداخت وام است و از کارگران معترض ،به ستوه امده ( به نوعی او هم بی تقصیر است) و میدانم شرایط خیلی جاها مشابه همین جاست از جمله شاید همان شرکت x ،اما هنوز دلم  با شرکت x هم صاف نیست.شاید ان خشم و غضب قبلی را نداشته باشم اما کماکان محصولات شرکت  xدر تحریم هستند.

فکر کنم اگر بگردم هزار ویک مثال اینطوری برای شغل ها و کسب و کارها و ادماهایشان پیدا میکنم که فقط در برابر منی اتفاق افتاده که خیلی هم در اجتماع و بین مشاغل مختلف نبوده ام.کاش حالا که اینها را میدانم ،میتوانستم کمی مهربانتر و صبورتر باشم و راحتتر درک کنم و بگذرم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد