کمی عجیب به نظر میرسد اما بعضی وقتهای هنوز انگار باورم نشده باردارم نمیدانم شاید دارم سخت میگیرم و قرار نیست همه ی ادمها خوشحالی شان را یک طور بروز دهند اما نمیدانم چطوری باید برای بارداری ام خوشحال باشم؟باید خیلی برنامه ریزی شده تر باردار میشدم یا خیلی انتظار میکشیدم تا برای هر روزم یک پست مفصل میگذاشتم که امروز فندق n سلول اضافه کرد؟بعضی روزها انگار یادم رفته باشد باردارم یکهو جلوی اینه خودم را میبینم و از خودم میپرسم کی ما این همه جلو امدیم؟کی به نیمه ی راه رسیدیم؟کی اینقدر قلمبه شدم؟
قدمش فرخنده
متشکرم