افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته
افق بهبود

افق بهبود

میخواهم بهتر و بهتر شوم.آهسته اما پیوسته

شنبه

خوب قرار بود تا شنبه برای نتیجه مصاحبه ی پست "یه بار جستی ملخک "منتظر بمانم.در انتظار این غبار بی سوار،در انتظار تماس. 

 خوب این نشد و کماکان زنده ایم .حداقل دلیلشان را فهمیدم:مراودات اجتماعی ضعیف.یه فکری  هم باید به حال مراودات اجتماعی ام بکنم این هم شاید برود جزء دسته بندی ها.البته بقیه دسته بندی ها رو خودم خواستم و میدونستم جای بهتر شدن دارم اما روابط اجتماعی .قبولش برام سخته.چند سال پیش یه مطلبی تو مجله ی دانستنیها به قلم دکتر رجبی شکیب درمورد ترک عادت در شرایط پر  استرس  خوندم خلاصه ش این بود که ثبات و عادت کردن ارامش بخشه طوری که حفظ عادتهای قدیمی خنثی (نه لزوما خوب مثل نگاه کردن اخبار یا سریال تو یه ساعت خاص) حتی به سختی تو شرایط استرس زا برای آدما حکم مسکن رو داره .مثلا اگر به عنوان دانشجو شما عادت دارین روزانه  مجله یا روزنامه بخونین  ،تو روزای امتحانی با وجود کمبود وقت و الویتهای مطالعاتی بالاتر به خاطر اون ارامشی که رجوع به عادت و حفظ روال سابق داره شما  حاضرین باز یه وقتی برای روزنامه خوانی بذارین.احتمالا به همین خاطره که توسل به زور برای تغییر عادت  یا تصمیم برای تغییر عادت تو شرایط پر استرس خیلی راه به جایی نمیبره (شاید حتی جواب عکس بده و بیشتر برای حفظ اون عادت تلاش بشه).البته این بعضی وقتا باعث سوءاستفاده من شد مثلا من از پارسال تصمیم گرفتم نوشابه و فست فود و ترک کنم بعد تو هر موقعیت استرس زایی که پیش میومد من میگفتم حالا نباید خودمو عذاب بدم !ترک عادت باید در شرایط ارام و بی استرس اتفاق بیفته و تا تقی به توقی میخورد فست فود سفارش میدادم و لذت می بردم که چقدر خوب که من اینقدر به سلامت روح و روان خودم اهمیت میدم :-) خلاصه اینکه هر چی منتظر شدم یه موقعیت خیلی فرح بخشی به وجود بیاد که برای ترک عادات اقدام کنم  نشد.یکی از روزای عادی  همینطوری تصمیم گرفتم و همینطوری هم شد که ادامه دادم یعنی قبل از سال جدید من ترک نوشابه و فست فود کردم ولی حتی یادم نیست  چه روزی بود ،مهم هم نیست که دقیقا چه روزی بوده و من الان چندمین روز ترکم رو جشن میگیرم .نکته ی مهم اینه که از این قضیه یاد گرفتم که برای شروع برای ترک کردن  عادتا لازم نیست  دنبال یه روز به خصوص باشم.  مثلا از سال جدید یا  از وقتی حالم خوب بود.یه روز معمولی  برای شروع خیلی هم عالیه.

بعد از اون هنوز موفق نشدم  سراغ یه پروژه ی ترک عادات بد یا ساخت یه عادت خوب برم چند تاییشون بود که خوب پیش نرفته.همین قدیمیا که از یه روز معمولی شروع شدن مایه ی دلگرمی اند چون تازگی ها روزهای معمولی هم کمیاب شدن.ولی من هستم و امیدوارم.آهسته و پیوسته میرم  جلو .حتی اگر قدم های کوچیکم فقط اضافه کردن یه روز به روزهای نوشابه و فست فود نخوردن باشه.

پی نوشت١:تو فکرم برم از نفوذ دوست بابا استفاده کنم بگم یه طوری قانعشون کنم که قبول کنن من فقط بیام کمکشون واقعا هیچی درامد نمیخوام از این کار ،و چون واقعا دغدغه ی خودم بوده دوست دارم تو این پروژه شرکت کنم.از این بابت احساس عذاب وجدان ندارم.یعنی میشه قبول کنند؟

پی نوشت٢:بخش زیادی از حرفایی که من درمورد نوشته ی دکتر رجبی شکیب تو مجله ی دانستنیها نوشتم برداشت خودم بوده و چون چند سال ازش میگذره نمیتونم ازش دفاع کنم که برداشت خوبی بوده.سعی میکنم متنشو بذارم یا شماره ی  مجله  یا تاریخ انتشار حدودیشو دربیارم احتمالا بهار ٩٢ یا نیمه ی دوم سال ٩١ بوده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد